
منظور از عنوان این بحث آن است که مفهومی که از وجود در ذهن است غیر از ماهیت[1] است. یعنی مفهوم وجود نه عین مفهوم ماهیت است و نه جزئی از آن. پس جنس یا فصل ماهیت هم نیست.
پس از آنکه روشن شد که فلسفه در مورد عوارض ذاتی موجود بما هو موجود سخن میگویدنخستین سؤالی که مطرح است آن است که وجود و هستی به چه معناست؟ زیرا در علمی مانندفلسفه که با مباحث دقیق عقلی سروکار دارد باید کاملاً مراقب بود تا از به کارگرفتن مفاهیم مبهم و دو پهلو پرهیز شود. زیرا این گونه مفاهیم بزرگترین ضربه را برپیکر بحثهای عقلی وارد میآورند. بنابراین از همین آغاز باید هنگام کاربرد مفاهیماصلی بحث دقت شود تا اگر ابهامی در کار است با تعاریف دقیق از بین برود.
این روایت را، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از عبدالله بن ابی رافع آورده است که در آن، صفات و ویژگیهای امیر المؤمنین(ع) و سیره و روش زندگی ایشان را بیان میکند.