
علما و اندیشمندان جهان اسلام با توجه به وسعت مفهومی و مصداقی مساله شفاعت ،تقسیم بندیهای متفاوتی را نسبت به این موضوع ارائه نموده اند. از جمله می توان به تقسیم بندی موضوعی شفاعت تکوینی و شفاعت تشریعی اشاره کرد. شفاعت تشریعی نیز با توجه به ادبیات کلام وحی به شفاعت رهبری،وشفاعت تفضلی یا شفاعت مغفرت، تقسیم گردیده که هر یک از این تقسیمات گویای کارکردی خاص در مساله شفاعت است .
هر یک از این چهار برخورد به گونه ای خاص به سراغ قرآن رفته اند و هر کدام با قرآن شناسی مخصوص به خود، نظامی خاص را برای «ارتباط با قرآن» و «استفاده» از آن پیشنهاد کرده اند که عبارتند از: الف) اصالت کمیت ب) اصالت کیفیت ج) کمیت گرایی د) کیفیت گرایی.
تکالیفى که براى فقهاى اسلام است بر دیگران نیست. فقهاى اسلام براى مقام فقاهتى که دارند باید بسیارى از مباحات را ترک کنند و از آن اعراض نمایند. فقهاى اسلام باید در موردى که براى دیگران تقیه است تقیه نکنند. تقیه براى حفظ اسلام و مذهب بود که اگر تقیه نمىکردند مذهب را باقى نمىگذاشتند.
در سال 278 هجرى (چند سال قبل از ظهور عبیداللّه مهدى در آفریقا) شخص خوزستانى ناشناسى که هرگز نام و نشان خود را اظهار نمى کرد در حوالى کوفه پیدا شد. شخص نام برده روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى گذرانید و از دست رنج خود ارتزاق مى کرد و مردم را به مذهب اسماعیلیه دعوت مى نمود. به این وسیله مردم انبوهى را به خود گروانید و دوازده نفر به نام نقباء از میان پیروان خود انتخاب کرد و خود عزیمت شام کرده از کوفه بیرون رفت و دیگر از او خبرى نشد.