از نظر امیرمؤمنان على(ع) نیکخواهى شهروندان حاصل نمى شود مگر این که زمامداران و مدیران چنان حکومت و مدیریت کنند که طول دوره آنان بر شهروندان کند نگذرد و خواهان به سر رسیدن هرچه زودتر دوره و سرآمد آنان نباشند.
امیرالمومنین امام على(ع) به هیچ روى امتیازى ویژه و امکانى خاص به کسى با ملاحظه خویشاوندى، وابستگى و پیروى نمىداد، و در اساس چنین چیزى در قاموس حکومت او معنا نداشت، و این را تجاوزى آشکار به حرمت و کرامت و حقوق همگان مىدانست.
امیر المؤمنین (ع) از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین و طبقات پایین جامعه را ـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت.
امام علی(ع) در سخنانی فرمودند: اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده است. به هر سو میخواهی نگاه کن! آیا جز فقیری میبینی که با فقر دست و پنجه نرم میکند؟ نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند و یا از نافرمانی و معصیت باز دارد.
راه های آن حیرت زا، گریزگاهایش ناپیدا، و خواسته هایش نومید کننده و زیانبار است، پناهگاه های آن انسان را تسلیم مرگ می کند، و از خانه های خود بیرون می راند، و چاره اندیشی های آن ناتوان کننده است.
«توحید» به معنای «واحد» دانستن خداوند است. «واحد» در زبان عرب متحمل معانی گوناگون میباشد. در کلمات امیرمؤمنان (علیهالسلام)، معانی مختلف «واحد» مورد توجه قرار گرفته و برخی از انواع وحدانیّت لایق جلال خداوند دانسته نشده است. آن حضرت، خداوند را منزه از وحدت عددی و وحدت نوعی دانستهاند.
شک نیست که خطبهها و نامهها و کلمات قصار نهج البلاغه به صورت روایات مرسل (طبق جمعآورى مرحوم «سیّد رضى») آمده است. یعنى اسنادى که به طور متّصل به معصومین برسد براى آنها ذکر نشده و گاه همین سبب شده که بعضى در آنها وسوسه کنند، مخصوصا آنها که تصوّر مىکردهاند وجود نهج البلاغه به خاطر محتواى بسیار بلند آن ممکن است سندى بر حقّانیّت مذهب شیعه و فضیلت و برترى على (علیه السلام) بر تمام صحابه گردد، این را بهانه و دستاویزى براى منزوى ساختن این کتاب بزرگ در افکار عمومى مسلمانان قرار دادند.
خداوند، سرشت انسان را با فطرت خداجویى و خداگرایى آمیخته است تا در صورت بروز استعدادهاى فطرت و بهشرط پیراستن آن از غبار غفلت و دوده آلودگى، خداى یگانه را طلب کند.