|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

امیرالمومنین
امیرالمومنین امام على(ع) به هیچ روى امتیازى ویژه و امکانى خاص به کسى با ملاحظه خویشاوندى، وابستگى و پیروى نمى‌داد، و در اساس چنین چیزى در قاموس حکومت او معنا نداشت، و این را تجاوزى آشکار به حرمت و کرامت و حقوق همگان مى‌دانست.

 


در کانال تلگرامی مصطفی دلشاد تهرانی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه قرآن و حدیث آمده است:

سیره امیرمؤمنان على(ع) چنان بود که اجازه هیچ‌گونه امتیازجویى و قانون ‌شکنى به وابستگان و اطرافیان خود را نمى‌داد. رفتار على(ع) با برادرش عقیل نمونه ‌اى روشن و برجسته در این عرصه است. عقیل مانند دیگران سهم خود را از بیت‌المال گرفته بود، امّا او خود را برادر زمامدار مى‌ دانست و انتظار داشت امیرمؤمنان(ع) چنین موقعیتى را ملاحظه کند و براى وى سهمى ویژه قائل شود و او را بر مردمان برتر نهد. امام(ع) صحنه درخواست او و سیره خودش را چنین توصیف کرده است:

«وَ اللهِ لَقَدْ رَأَیْتُ عَقِیلاً، وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّى اسْتَمَاحَنِی مِنْ بُرِّکُمْ صَاعًا؛ وَرَأَیْتُ صِبْیَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الاَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ کَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بالْعِظْلِمِ؛ وَعَاوَدَنِی مُؤَکِّدًا وَ کَرَّرَ عَلَیَّ الْقَوْلَ مُرَدَّدًا. فَأَصْغَیْتُ إِلَیْهِ سَمْعِی،فَظَنَّ أَنِّی أَبِیعُهُ دِینِی، وَ أَتَّبِعُ قِیَادَهُ مُفَارِقًا طَرِیقِی؛ فَأَحْمَیْتُ لَهُ حَدِیدَةً مُفَارِقًا طَرِیقِی؛ فَأَحْمَیْتُ لَهُ حَدِیدَةً ثُمَّ أَدْنَیْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِیَعْتَبِرَ بِهَا. فَضَبحَّ ضَجِیجَ ذِی دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا، وَ کَادَ أَنْ یَحْتَرِقَ مِنْ مِیْسَمِهَا. فَقُلْتُ لَهُ : ثَکِلَتْکَ الثَّوَاکِلُ یَا عَقِیلُ، أَتَئِنُّ مِنْ حَدِیدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعْبِهِ، وَ تَجُرُّنِی إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ. أَتَئِنُّ مِنَ الاَذَى وَ لاَ أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟!»/ نهج البلاغه ، کلام ۲۲۴ 

 به خدا عقیل را دیدم پریش و سخت درویش. از من خواست تا مَنى از گندمِ شما بدو دهم؛ و کودکانش را دیدم، چنان مى‌ نمود که از درویشى موى ژولیده، رنگشان تیره گردیده، گویى بر چهره‌ هاشان نیل کشیده؛ و پى در پى مرا دیدار کرد و گفته خود را تکرار. گوش به گفته ‌اش نهادم، پنداشت دین خود را بدو دادم، و در پىِ او افتادم، و راه خود را به یکسو نهادم. پس آهنى براى او گداختم، و به تنش نزدیک ساختم؛ چنان فریاد برآورد، که بیمار از درد. نزدیک بود از داغ آن بگدازد. او را گفتم نوحه ‌گران بر تو بگریند، گریستنِ مادر به داغ فرزند؛ از آهنى مى ‌نالى که انسانى به بازیچه آن را گرم ساخته و مرا به آتشى مى‌کشانى که خداى جبّارش به خشم گداخته؟! تو بنالى از آزار و من ننالم از سوزش ـ خشم کردگار ـ ؟!

 على(ع) به هیچ روى امتیازى ویژه و امکانى خاص به کسى با ملاحظه خویشاوندى، وابستگى و پیروى نمى‌داد، و در اساس چنین چیزى در قاموس حکومت او معنا نداشت، و این را تجاوزى آشکار به حرمت و کرامت و حقوق همگان مى‌دانست.


 
منبع: خبرگزاری شبستان

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: دوشنبه / ۲۵ تیر ۱۳۹۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی