
امیر المؤمنین (ع) از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین و طبقات پایین جامعه را ـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت.
وقتی نام رفتار علوی یا دولت علوی را میشنویم، باید متوجه باشیم که سخن از یک شخص، هر چند بزرگ، در میان نیست؛ بلکه گفتگو از یک مکتب است که علی نمونه بارز و برجسته تربیت شده این مکتب میباشد. مکتبی که بنیانگذارش پیامبر بزرگ خدا بود و ایشان شاگرد برجسته آن مکتب.
او از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین را و طبقات پایین جامعه را ـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت. روایت از ایشان نقل شده که فرمودند: «انی سمعت رسول الله یقول فی غیر مره» من شنیدم که به شکل متواتر در موقعیتهای مختلف، پیامبر این نکته را به زبان آورد که: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع» آن امت و جامعهای که حق ضعیفان را نشود بدون لکنت زبان و بدون ترس از اقویا و صاحبان قدرت و ثروت مطالبه کرد، قابل تقدیس و پاکیزه نیست.
اینها در واقع تعریف جامعه دینی است از زبان پیامبر اکرم که استاد و مربی علی بنابی طالب است و حضرت علی فرمود: «انا عبد من عبید محمد(صلی الله علیه وآله)». یعنی من بندهای از بندگان محمدم و مثل برده در برابر محمدم. یعنی هر چه دارم از اوست.
حریم مردم، حریم خداست و حقالله
در قاموس علیبنابیطالب (علیه السلام) دولت دینی، ضامن عدالت دینی، ضامن حدود خدا، قوانین خدا و حقوق مردم است. حریم مردم، حریم خداست و حقالله؛ منتهی با تعریف دینیش نه با تعریف ماتریالیستی، تعریف لیبرالی و تعریف مارکسیستیاش. تجاوز به حریم انسانها و حقوق مسلم آنها، تجاوز به حریم خداست. این منطق علیبنابیطالب است و بارها در نهجالبلاغه به تعابیر مختلف آوردهاند. باز ایشان از پیامبر اکرم نقل کردهاند که پیامبر فرمود: «من قتل دون حقه فهو شهید». هر کس برای دفاع از حق و حقوقش، چه حقوق معنوی یعنی کرامت و عزت انسانیش و چه حقوق مادیاش، یعنی در مبارزه با ظلم کشته بشود شهید راه خداست. این یکی از پاسخها به کسانی است که بارها گفتهاند و مینویسند دین سراسر تکلیف است و حق و حقوق در دین اکرام نشده.
چطور از حق و حقوق بشر در دین صحبتی نشده وقتی که پیامبرش میگوید: اگر در راه دفاع از حقوقتان کشته بشوید، انگار در راه خدا کشته شدهاید. شهیدید مثل آنهایی که در جنگ احد و خندق در رکاب حضرت محمد شمشیر زدند و کشته شدند. منتهی نه حقوق تنها، حقوق توام با تکلیف. حقوقی که متقابلاً منشا مسئولیت هایی است.
من به اینها اجازه نمیدهم در حکومت دینی وارد شوند
این تعریف از جامعه دینی، پیامبر دربارهاش فرمود: هیچ کس به اندازه علی قدرت ایجاد چنین سیستمی و ساختن و پرداختن چنین جامعهای را ندارد و بنابراین خداوند او را بعنوان وصی و خلیفه بعد از من نصب کرد و پیامبر در روز غدیر خم، این را به مردم ابلاغ کرد که مردم «علی اقواکم علی هذا الامر» یعنی هیچ کس به اندازه علی نخواهد توانست چنین جامعهای را بسازد و لذا او حق خلافت دارد. لذا او از طرف خداوند به حاکمت منصوب شده. این انتصاب ملاکش چیست؟این است که او بیشتر از همه به حقوق مردم وفا میکند و بیشتر از همه به مردم برای رسیدن به کمالات دنیوی و اخرویشان کمک میکند. همین منطق است که ایشان در خطبه 132 نهجالبلاغه در مانیفست حکومتیشان میفرمایند: درحکومت اسلامی کسی که بخیل است و حرص میورزد و چشم کج در مال مردم و نگاه تحقیرآمیز به حقوق مردم دارد، نباید مسئول باشد. افراد جاهل و قشری و عوام حق ندارند وارد حکومت دینی بشوند. «و لا الحافی و لا الحسائف و لا المرتشی». رشوه خواران «ولا المعطل للسنه».
من نمیگذارم فاسدها و باندهای بیتقوا بر جان و مال و حقوق مردم مسلط بشوند. تا زندهام نمیگذارم افراد بخیل و حریص به مال مردم، آدمهای دنیاطلب و عیاش و پرخور بر مردم حکومت کنند و وارد دولت بشوند. نمیگذارم افراد نادان و قشری و جاهل بر سر کار بیایند تا جامعه را منحرف کنند. «الجاهل یضلهم بجهله»
اگر جاهلان و سفها، افراد سخیف و نادان بر سر کار بیایند، جامعه را منحرف میکنند و نمیگذارم افراد زورگو و مستبد بر مردم مسلط شوند تا با بیعدالتی حکم برانند و اموال مردم و فقرا را بالا بکشند و همه چیز را توجیه کنند و افراد بیزبان و نجیب را در جامعه محروم کنند. «یقطعهم بجفائه». نمیگذارم رشوهخواران در مدیریتهای حکومت نفوذ کنند تا حقوق مظلومین فراموش شود. «المرتشی فی الحکم». نمیگذارم قاضیهای رشوهخوار بر گردن مردم سوار شوند تا مردم را نابود و سنت پیامبر را تحقیر کنند. فرمود: منطق من در حکومت این است.
در عزل و نصبهایش جوانگرا بودند
حضرت علی در عزل و نصبهایشان به شدت جوانگرا بودند. جوانانی که کمتر اهل معاملهاند، اینها وقتی به یک ارزش ایمان آوردند، صادقانهتر پایش میایستند. جوانهای گمنامی را پیدا میکرد، به حکومت ایران، یمن، مصر و این طرف و آنطرف میفرستاد؛ بعد به طلحه و زبیر و بزرگترین سابقهداران و همرزمهای خودش، کسانیکه در حد خودش برای رهبری و خلافت مطرح بودند؛ حتی استانداری و شهرداری بصره و کوفه را به اینها نداد که بعد رفتند و جنگ جمل به راه انداختند.مثل کف دست با مردم صاف باش
این کارهای علیبنابیطالب درست بر خلاف سیره همه دیپلماتهای سیاسی و رجال قدیم و جدید شرق و غرب دنیاست، برای اینکه رجال سیاسی سخنرانیهایشان با هم فرق میکند، ولی نحوه حکومتشان مثل هم است. یک جور حرف میزنند، جور دیگری حکومت میکنند. امام علی هم جور دیگری حرف زد و هم جور دیگری حکومت کرد، که با او در افتادند. علیبنابیطالب (علیه السلام) است که وقتی مالک را به مصر، شمال آفریقا میفرستد، به او میگوید که با مردم حرف بزن، در میان مردم باش، فاصلهات را از مردم زیاد نکن. اگرمردم به تو شک کردند و پشت سرت دارند پچپچ میکنند، سکوت نکن و برو برای مردم توضیح بده. مثل کف دست. توی روایت حضرت علی (علیه السلام) است که مثل کف دست با مردم صاف باش، عذرت را به مردم بگو و اگر مشکلی داشتی از مردم عذر خواهی کن!علی به مردم گفت: من به شما خدمت میکنم، اما بنده شما نیستم، شما هم بنده من نیستید؛ «انا و انتم عبید مملوکون لرب العالمین». فقط خدا مالک ماست. البته من در برابر شما مسؤولیتهایی دارم، به این دلیل که خدا از من خواسته. و من به این مسئولیتهایم عمل میکنم، حتی اگر به من پشت کنید. من به تکلیفی که در برابر شما دارم، یعنی خدمت به شما، عمل میکنم. اگر شما با من قهر بکنید، من با شما قهر نمیکنم. من به تکلیفم عمل میکنم.
منبع:
مقاله"وقتی انقلاب تزیین می شود!"، نوشته حسن رحیم پور ازغدی به نقل از سایت شهید آوینی
- تاریخ نشر: دوشنبه / ۲۵ تیر ۱۳۹۷