آیا ولایت فقیه مانع از شرکت مردم در سیاست می‌شود؟

ولایت امور مسلمانان و تشکیل حکومت دینى گرچه با مشروعیت و حقانیت الاهى آمیخته است، اما با اقبال و مقبولیت اکثریت جامعه بروز و ظهور مى‏‌یابد. در این صورت، مردم محق شمرده شده‌‏اند که انتخاب کنند.

آیا اسلام با حکومت‌کردن زن موافق است؟

اسلام، زن را از حکومت منع نکرده است، اما این کار را برای زنان خوش ندارد، زیرا آنان نقشی بزرگ‌تر از حکومت کردن دارند و آن زادن و پروراندن حاکم است.

 

خیزش اسلامی و حیات مجدد معانی دینی

پیدایش داعش را نباید به عواملی در سطح افراط و تفریط های افراد و گروه‎هایی خاص ختم کرد.بلکه باید در افق عوامل اجتماعی گسترده و عمیقی نظیر خیزش فرهنگی و تمدنی جهان اسلام، بیداری اسلامی، عملکرد تاریخی جهان غرب با آن دید.

از جامعه مدنی تا ضرورت دولت در اندیشه سیاسی ابوریحان

بیرونی برای اثبات جامعه مدنی از واژه «استثناس»استفاده می‌کند و با این اصل وی به ریشه لغوی انسان که از «انس» مشتق شده نزدیک می‌شود، بدین معنا که زندگی انسان کامل نمی‌شود مگر به واسطه انس و همیاری با دیگران؛

سه نظریه درباره عمل به حدیث ضعیف !

حدیث ضعیف در اصطلاح به حدیثی گفته می شود که صفات حدیث صحیح و حدیث حسن را نداشته باشد. اهل حدیث، احادیث ضعیف را به اقسام گوناگونی تقسیم کرده اند که از لحاظ شدت ضعف با یکدیگر تفاوت دارند و برخی آن را به بیش از ده نوع تقسیم کرده اند.

آیا راویان حدیث رفع موثق هستند؟

حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه برای استنباط در فقه، همچنین مورد استناد برای برخی از مباحث اخلاقی است؛ به همین جهت، دانشمندان شیعه از جهت دلالت این حدیث به شرح و بررسی آن پرداخته‌ و تحقیقات گسترده‌ای انجام داده‌اند

آیا توثیقی برای شیخ صدوق نزد متقدمین وجود دارد؟

چرا هیچ توثیقی برای شیخ صدوق نزد متقدمین وجود ندارد؟ از نظر علم رجالی تکلیف چیست؟

«شیخ صدوق»؛ یکی از عالمان بزرگ شیعه و نویسنده یکی از کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتب اربعه) یعنی «من لا یحضره الفقیه» است که در بین علمای شیعه جایگاهی بس رفیع دارد.[1] او فرزند یکی از عالمان بزرگ شیعه یعنی «علی بن الحسین ابن بابویه» است. در زندگی‌نامه شیخ صدوق گزارش شده است که ایشان را خداوند به برکت دعای امام عصر(عج) به پدرشان عطا کرده است.[2]

بهترین پول چه پولی است؟

هر چیزی یک شری دارد، یک خیری دارد. یک نقطه اوجی دارد، یک نقطه تنزلی دارد. مثلاً می‌بینیم حضرت سلیمان ثروت داشت، قارون هم ثروت داشت. او شر المال، سلیمان خیر المال بود.

خدا چی بهم داده که شکرش را بکنم؟

یا موسی! خدا لطف کرده و معرفت نسبت به خودش را در این منطقه به من داده است، در این منطقه همه بت پرست هستند و به لطف او تنها من خدا پرست هستم، با این وصف می‌خواهی که شاکر خدا نباشم؟!