
حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه برای استنباط در فقه، می باشد که در این جا اصل این حدیث رفع چنین است:
« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی التَّوْحِیدِ وَ الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی تِسْعَةُ أَشْیاءَ الْخَطَأُ وَ النِّسْیانُ وَ مَا أُکرِهُوا عَلَیهِ وَ مَا لَا یعْلَمُونَ وَ مَا لَا یطِیقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّیرَةُ وَ التَّفَکرُ فِی الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْوَةِ [الخلق][1] مَا لَمْ ینْطِقُوا بِشَفَةٍ»؛ [2]
امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: نُه چیز از امت من برداشته شده است؛ خطا، فراموشى، آنچه با اکراه و اجبار انجام دهند، آنچه ندانسته انجام دهند، آنچه طاقت فرسا است، آنچه از سرِ اضطرار انجام میدهند، حسد [بدون این که ظاهر کنند]، فال بد و افکارى که ناشى از وسوسه در خلوت [جهان آفرینش] است تا به زبان نیاورده است.[3]
حدیث رفع از جهت سند اشکال خاصی ندارد، که در این جا به صورت کوتاه به وثاقت تک تک راویان آن اشاره میشود.
1. محمَّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی: این شخص همان شیخ صدوق(ره) است که از بزرگترین شخصیتهاى جهان اسلام و از برجستهترین چهرههاى درخشان علم و فضیلت است. او که نزدیک به عصر امام مهدی(عج) میزیست، با جمعآورى روایات اهل بیت(علیهم السلام) و تألیف کتابهاى نفیس و با ارزش، خدمات ارزنده و کمنظیرى به اسلام و تشیع کرد.
حدیث رفع از جهت سند اشکال خاصی ندارد، که در این مطلب به صورت کوتاه به وثاقت تک تک راویان آن اشاره میشود.
شیخ طوسى در معرّفى شیخ صدوق میگوید: «او دانشمندى جلیل القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملاً آگاه و در سلسله احادیث، نقادى؛ عالى مقام به شمار میآمد. بین بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات مانند نداشت و در حدود سیصد اثر تألیفى از خود به یادگار گذاشته است».[4]
همچنین رجالى کبیر، نجاشى، چنین مینویسد: «ابو جعفر(شیخ صدوق) ساکن رى، فقیه و چهره برجسته شیعه در خراسان است، او به بغداد نیز وارد شد و با این که در سن جوانى بود همه بزرگان شیعه از او استماع حدیث میکردند».[5]
2. احمد بن محمَّد بن یحیى العطار قمی: گرچه توثیق صریحى در مورد احمد بن محمد بن یحیى العطار در کتابهای رجالی نشده است و ظاهراً چون صاحب تألیف نبوده، در فهرست شیخ و نجاشى وارد نشده است. ولى احمد بن محمد بن یحیی به چند دلیل ثقه و معتبر است:
یک. چون یکی از شیوخ عمده شیخ صدوق است.[6] و فقها نیز بر مشایخ شیخ صدوق اعتماد کردهاند و این توثیق عام است.[7]
دو. عمل بزرگانى مثل خود نجاشى که کتابهای مختلفى را به وسیله عدهاى از اصحاب که مشایخ مهم نجاشى هستند به وسیله احمد نقل میکند و شیخ صدوق هم بسیارى از کتابها را به وسیله احمد نقل میکند.[8]
سه. به دلیل کثرت روایات افراد ثقه از وی، ثقه است.[9]
حماد با امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد(علیهم السلام) معاصر بوده است. حماد اهل دقت و احتیاط در نقل حدیث بوده است، به همین سبب با این که از امام صادق(علیه السلام) هفتاد حدیث شنیده بوده، برای اطمینان، به روایت بیست حدیث بسنده کرده است.
3. سعد بن عبد الله قمی: او از اصحاب امام عسکرى (علیه السلام)[10] و داراى کتابهاى متعددى است، از جمله کتابهایى در ابواب مختلف فقه که آنها را از طریق اهل بیت(علیهم السلام) گرد آورده است.[11] سعد بن عبدالله در منابع رجالی با عباراتی همچون «ثقة»[12] و «جلیل القدر»[13] توصیف شده است.
4. یعقوب بن یزید بن حماد انباری (ابو یوسف کاتب): او از اصحاب امام رضا(علیه السلام) است و از امام جواد(علیه السلام) نیز روایت نقل میکند[14] و داراى روایات زیاد و کتابهایی میباشد.[15] از او در منابع رجالی با عناوینی مانند «ثقة»[16] توصیف شده است.
5. حَمّاد بن عیسی جُهنی: او در اصل اهل کوفه بود، اما بعد، ساکن بصره شد[17] و در سال 209 ق، در حدود نود و چند سالگی درگذشت.[18] حماد با امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد(علیهم السلام) معاصر بوده است.[19] حماد اهل دقت و احتیاط در نقل حدیث بوده است، به همین سبب با این که از امام صادق(علیه السلام) هفتاد حدیث شنیده بوده، برای اطمینان، به روایت بیست حدیث بسنده کرده است.[20] حماد دارای کتابهایی نیز هست.[21] او «ثقه»،[22] و از اصحاب اجماع[23] است.
6. حُریز بن عبدالله سجستانی: او در اصل اهل کوفه بود، اما چون سفرهای زیادی برای تجارت به سجستان داشته، به این نام معروف شد.[24] شیخ طوسی[25] و برخی از فقها[26] وی را توثیق کردهاند و شیخ طوسی برای او تألیفاتی نیز نام برده است.[27] به علاوه؛ نقل روایت حماد بن عیسی از حریز بن عبدالله دلیل بر وثاقت حریز است.[28]
با توجه به مطالب ارائه شده، میتوان گفت حدیث رفع از جهت سند مشکلی ندارد، بلکه به نظر میرسد دارای سند صحیح باشد. همانطور که فقها در ابواب مختلف فقهی به محتوای آن اعتنا کرده و طبق آن فتوا دادهاند.
پی نوشت:
1- در عبارت اصلی توحید و خصال شیخ صدوق؛ «الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْق] دارد. شیخ صدوق، التوحید، محقق و مصحح: حسینی، هاشم، ص 353، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1398ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 417، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
2- شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 15، ص 369، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق.
3- برگرفته از نمایه «حدیث رفع»، سؤال 10471.
4- شیخ طوسى، محمد بن حسن، الفهرست، محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 156 – 157، المکتبة الرضویة، نجف اشرف، چاپ اول، بیتا.
5- نجاشى، احمد بن على، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، محقق و مصحح: شبیرى زنجانى، سید موسى، ص 389، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1407ق.
6- سبحانی تبریزى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 95، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1418ق.
7- ر.ک: بحرالعلوم بروجردى، سید مهدى، الفوائد الرجالیة، محقق و مصحح: بحر العلوم، محمد صادق، بحرالعلوم، حسین، ج 2، ص 20 – 22، مکتبة الصادق، تهران، چاپ اول، 1405ق.
8- شبیری زنجانى، سید موسى، کتاب نکاح، ج 16، ص 5332، مؤسسه پژوهشى راىپرداز، قم، چاپ اول، 1419ق.
9- هادوی تهرانی، مهدی، تحریر المقال فی کلیات علم الرجال، ص 104 – 105، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، قم، چاپ دوم، 1426ق.
10- شیخ طوسى، محمد بن حسن، الأبواب(رجال الشیخ الطوسی)، محقق و مصحح: قیومى اصفهانى، جواد، ص 399، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ سوم، 1427ق.
11- الفهرست، ص 75 – 76.
12- الفهرست، ص 75.
13- الفهرست، ص 75؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص 78، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق.
14- نراقى، میرزا ابو القاسم بن محمد، شعب المقال فی درجات الرجال، محقق و مصحح: احمدى، محسن، ص 146، کنگره بزرگداشت نراقى(ره)، قم، چاپ دوم، 1422ق.
15- فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 450؛ حائری مازندرانى، محمد بن اسماعیل، منتهى المقال فی أحوال الرجال، ج 7، ص 70، مؤسسه آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1416ق.
16- همان؛ خلاصة الاقوال، ص 186.
17- الأبواب(رجال الشیخ الطوسی)، ص 187؛ خلاصة الاقوال، ص 56.
18- فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 143؛ خلاصة الاقوال، ص 56؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 238.
19- خلاصة الاقوال، ص 56؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 237.
20- فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 142؛ خلاصة الاقوال، ص 56.
21- الفهرست، ص 61.
22- همان.
23- کشّى، ابو عمرو محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 375، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، 1490ق.
24- فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 144.
25- الفهرست، ص 62 و 63.
26- مجلسى، محمد باقر، الوجیزة فی الرجال، محقق و مصحح: رحمان ستایش، محمد کاظم، ص 53، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1420ق.
27- الفهرست، ص 62 و 63؛ گفتنی است در در دیگر منابع رجالی نه توثیق شده و نه ضعیف دانسته شده است. ر.ک: شعب المقال فی درجات الرجال، ص 172- 173.
28- همان، ص 173.
منبع : سایت اسلام کوئست
- تاریخ نشر: يكشنبه / ۱۱ شهریور ۱۳۹۷