آرزوی مرگ از این نظر مهم است که خیلی سوال می شود اگر مرگ یعنی لقاء الله و لقاء دوست یعنی ملاقات با خدا آیا می توانیم آرزوی مرگ بکنیم؟ آیا می توانیم بگوییم که خدایا من لقاء شما را دوست دارم پس مرگ مرا برسان؟
انسان مجموعه ای از احساسات و عواطف گوناگون است. ترس، محبت، خشم، غم و شادی از رایج ترین احساسات آدمی است. علل و عوامل گوناگونی سبب غلبه ی حسی خاص در درون انسان می شود که غالبا منشا این عوامل شناخته شده است اما گاه هیچ عامل محسوس و شناخته شده ای برای وجود یک حس در درون شخص دیده نمی شود.
توحید نظری به سه شاخه کلی تقسیم می شود: توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی. توحید یعنی توحید ذاتی و صفاتی در مقاله مراتب توحید بیان شد در این نوشتار توحید افعالی را بررسی می کنیم.
برهان صرف الوجود را صدر المتألهین اقامه کرده بر اساس مشی خودش راجع به حقیقت وجود و اعتبار ماهیت ، حاصلش این شد که وجود صرف تعدد نمی پذیرد. واجب الوجود هم چون سراسر وجودش مثل موجودات محدود نیست که وجود و عدم با هم آمیخته شده باشند و وجود و ماهیت با هم باشند لذا تعدد نمی پذیرد.
اگر عالم برزخ را عالمی فراتر از عالم ماده بدانیم پس اعمالی که راجع به دفن میّت ، همراه گذاشتن قطعه ای از تربت سیدالشهدا یا دو چوب تازه یا مواردی همچون تلقین هایی که به میّت گفته می شود حتی بعد از خاک سپردن و ریختن خاک روی قبر ( که دو دست را روی قبر گذاشتن و تلقین بار دیگر تکرار می شود ) و مواردی از این دست به نظر می آید که با این جسم مادی و این قبر ارتباط دارد
امام صادق (علیه السلام) برهانی را بر توحید مطرح کردند که در اصول کافی نقل شده ، حضرت در پاسخ یک زندیق بیان کردند. واژه زندیق معرّب دهری است معادل امروزی آن ماتریالیست است. این شخص از حضرت سوال کرد چه اشکالی دارد ما دو تا واجب الوجود و دو تا خدا داشته باشیم. حضرت برهانی را اقامه فرمودند که این برهان تحت عنوان برهان فرجه از آن یاد می شود.
از آیه کریمه قرآن: " لوکان فیهما آلهة إلّا الله لفسدتا " برهان تمانع اتخاذ شده با این تقریر که اگر خدایی غیراز الله بود بین موجودات عالم هماهنگی و انسجام از بین می رفت که در واقع یک تقریر سطحی است. فرض بفرمایید برای اینکه یک گل به وجود بیاید خاک ، بذر ، نور ، حرارت و آب می خواهد. از طرفی اینها هم باید هم زمان و هماهنگ با هم عمل کنند.
در براهین توحید دو برهان عقلی مطرح شد، برهان صرف الوجود و برهان وحدت و هماهنگی در عالم. یک برهان قرآنی و یک برهان فلسفی دقیق نیز با استفاده از آیه قرآن بیان شد که برهان تمانع بود . یک برهان دیگر که برهان علوی است هم مناسب است مطرح شود، چرا که اصل برهان از امیرالمومنین (علیه السلام) گرفته شده است.
قرآن در مورد اثبات صانع و اثبات ذات باری تعالی کمتر صحبت کرده و آن را مفروغ عنه گرفته ، گویی کسی در اصل وجود خدا شک ندارد و اگر مشکلی هست در توحید است لذا عمده آیات قرآن در رابطه با توحید مطرح شده است.
در ارتباط با راههای خداشناسی با راه عقل، حس و وحی آشنا شدیم و رسیدیم به راه دل یا همان راه فطرت که عشق آفرین ، پیوندساز و معرفت ساز است. در بحث راهای فطرت ، عقل فطری و دل فطری را شناختیم سپس نظر اسلام در مورد فطرت در قالب آیاتی دار مقالات پیشین مطرح شد.