پس از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلمین به دو گروه کلی تقسیم شدند. شیعیان دنبالهروی از امام علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین بر حق رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) در پیش گرفتند و اهل سنت منکر جانشینی ایشان شدند. با گذشت زمان در میان این دو مذهب نیز اختلافات و گونهگونیهایی پدید آمد و سبب گردید هر یک به زیر شاخههای کوچکی تقسیم شوند و فرق شیعه و فرق اهل سنت را به وجود آورند. برای آشنایی با این فرقهها از زمانهای دور تحقیقاتی صورت گرفت و کتابهایی تحت عنوان "فرق و نحل" را نتیجه داد.
تعریف
مذهب زیدیه از جمله مذاهب شیعه به شمار میرود که پیروان آن همچون دیگر شیعیان پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندان ایشان و مرجعیت اهل بیت (علیهم السلام) معتقدند. آنان پس از اعتقاد به بر حق بودن و امامت علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و امامت حسن و حسین (علیهما السلام)، امامت را منحصر در فرزندان آن دو میدانند و معتقدند هر کدام از ایشان که دارای شرایط باشد و مردم را به امامت خود دعوت کند و علیه ظلم و ستم قیام نماید، امام خواهد بود. به همین دلیل، پس از امام حسین (علیه السلام) به امامت زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) معتقدند و خود را پیرو او میدانند.
شیخ مفید در تعریف زیدیه آورده است: "زیدیه به امامت علی، حسن، حسین و زید بن علی (علیهم السلام) قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمیای که به خود دعوت کند و در ظاهر، عادل و اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود".
عقاید زیدیه
شیخ مفید، زیدیه جارودیه، یعنی همین زیدیه موجود در یمن را، داخل در مفهوم شیعه میداند. زیدیه جارودیه نیز، همانند امامیه معتقدند که امامت امیر المۆمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ثابت شده است. زیدیه، وجود نص درباره علی بن حسین (علیهما السلام) را منکرند و وجود نص درباره بقیه ائمه (علیهم السلام) نیز، مورد قبول آنان نیست. به جز مسئله امامت، که مبنای جدایی این دو مذهب شده، مهمترین عقاید زیدیه، که در آثار شیخ مفید به آنها اشاره شده، از قرار زیر است:
توحید و صفات الله
زیدیه نیز مانند امامیه معتقدند که صفات خدا، عین ذات او بوده و جدای از ذات نیستند تا خداوند محتاج آنها باشد. اسماء خدا توفیقی هستند. در این عقیده، گروهی از امامیه و بسیاری از زیدیه، توافق دارند. خداوند، سمیع و بصیر است؛ یعنی، همه شنیدنیها و دیدنیها را میداند، نه آنکه نیازمندِ حواسّ باشد و با آنها درک کند.
علم خدا
خداوند، همه حوادث را قبل از روی دادنِ آنها میداند.
نفیِ رۆیت
زیدیه نیز مانند امامیه، معتقدند خداوند در دنیا و آخرت، با چشم سر دیده نمیشود؛ زیرا رۆیت، مستلزم جهت داشتن و جسمیت خداست.
عدل خدا
عقیده زیدیه نیز، در عدل، مانند امامیه است؛ یعنی، خداوند مردم را برای عبادت آفریده و آنها را از معصیت بازداشته و همه را هدایت فرموده و تکلیف را به اندازه طاقتِ آنها قرار داده و بندگان را بر کارِ بد، مضطر و مجبور نساخته است. گروهی از زیدیه نیز، همین عقیده را دارند. گروهی از زیدیه مانند جمهور امامیه، معتقدند که خداوند برخلاف عدل نیز قادر است؛ ولی ظلم نمیکند و کار زشت نیز انجام نمیدهد.

رجعت و بداء
زیدیه رجعت و بداء را قبول ندارند.
عقیده درباره مرتکبین کبیره
اکثریت زیدیه معتقدند که مرتکب کبیره، از اسلام خارج میشود؛ و اقلیتی از آنها، با این امر مخالفند.
جایگاه صحابه
زیدیه، صحابه را معصوم نمیداند، بلکه جائز الخطا میشمارند.
روش استنباط
زیدیه در استنباط احکام و عقاید، بیشترین بها را به عقل میدهند. چنانکه روش عموم معتزله نیز، همین است. حال آنکه امامیه معتقدند، عقل در علمِ خود و نتیجهگیریِ خود، به سمع احتیاج دارد.
هماهنگی زیدیه با معتزله
زیدیه، در اصول عقاید، پیرو مکتب معتزله بغداد بودند، و جز در چند اصل، مانند مسئله امامت؛ در بقیه امور، خود را معتزلی میدانستند و تا به امروز نیز چنین هستند.
شیخ مفید، در مواضع بسیاری، به هماهنگیِ این دو فرقه اشاره میکند؛ که چند نمونه آن در این مجال آورده میشود:
1ـ برخی از زیدیه، که در مجالس و مناظرات شیخ مفید، حاضر میشدند، پیرو "ابو هاشم" از سران معتزله بودند؛ مانند او، عقیده داشتند که خدا، مباح را اراده نمیکند.
2ـ زیدیه، همانند معتزله بغداد، امیر المۆمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) را، افضل صحابه میدانستند.
3ـ همانند معتزله، مرتکبِ کبیره را نه مۆمن و نه کافر، بلکه فاسق میدانستند.
4ـ همانند معتزله، قرآن را مخلوق میدانستند.
5ـ در مسأله عدلِ خداوند، نظر آنها با معتزله یکسان بود.
6ـ در اسماء و صفاتِ خدا، نظر آنها، همانند معتزله بود.
7ـ در رۆیت، مانند معتزله عقیده داشتند.
البته در مواردی نیز، با معتزله بصره همعقیده بودند، مانند:
1ـ وجوب امامت را، سمعی میدانستند نه عقلی، مانند معتزله بصره.
2ـ درباره استحقاقِ صفاتِ سَمع و بَصَر برای خدا مانند معتزله بصره، قائل به حسّی بودنِ آنها بودند.
زیدیه و ادامه خط اعتزال تا عصر حاضر
پس از دوره شیخ مفید، مکتب اعتزال رو به افول نهاد؛ و تنها، رهبران زیدی بودند که خط اعتزال، به روش مدرسه بغداد را ادامه دادند و تا امروز نیز، این مکتب را در میان خود، و در یمن حفظ کردهاند.
مهمترین رهبران مشترک زیدیه و معتزله به شرح زیر هستند:
1ـ قاسم رسّی
2ـ یحیی بن حمزه (امام هادی)
3ـ عبد الله بن حمزه (امام منصور بالله)
کتاب وی به نام "الشافی" در سه جلد در مکتبة الیمن الکبری، در صنعاء به سال 1406 هجری قمری چاپ شده است. غیر از آن، در این زمینه، تألیفات فراوانی هم از ائمه زیدیه به جای مانده است که همگی گواهی بر پیروی آنان از مذهب اعتزال دارد. مانند کتاب قاسم رسّی که به نام "رسائل العدل و التوحید" چاپ شده است.
4ـ القاسم محمد معتزلی زیدی
وی نویسنده کتاب "الأساس لعقائد الأکیاس" است. این کتاب به تحقیق دکتر البیر نصری نادر، در دار الطبیعه بیروت چاپ شده است.
کتابهای زیدیه تا سالهای اخیر، همانند معتزله، ناشناخته بود؛ تا اینکه در زمان جمال عبد الناصر، رئیس جمهور مصر، که به دلایل سیاسی به یمن لشکرکشی کرد، مخطوطات( نسخه های خطی) آنان در یمن عکسبرداری شد و در قاهره و کشورهای دیگر به چاپ رسید. امروز برای محققان، مدارک و اسناد کافی برای مطالعه دو مذهبِ زیدی و معتزلی وجود دارد.
منبع:
1- مقاله "زیدیه از دیدگاه شیخ مفید"، براتی.
2 - مقاله "زیدیه، از ظهور تا تأسیس حکومت"، سید علی موسوینژاد.