برخی شبهه افکنان، در مورد قرآن، میگویند که: در قرآن هیچ دستور اخلاقی جدید و برجسته ای نسبت به آنچه قبل از اسلام مطرح بوده است ارائه نشده است. قرآن اخلاق انسانی را به اخلاق طبقاتی تبدیل کرده است یعنی اخلاق بر حسب ارزش متفاوت انسانها، متفاوت می شود و اصول اخلاقی را از کلیت و جهان شمول بودن انداخته است. مهمترین بخش این انحراف مربوط به نابود کردن اخلاق در مورد غیرمسلمانان، بردگان و زنان است.
از امور متشابه در قرآن برخى آیاتى است که به ظاهر دلالت بر وجود اعضاى براى خداوند دارد و به صفات خبریه معروف است. در خصوص آیاتی که صفات خداوند در آن یاد شده و در ظاهر مخالف عقل قطعى است، چند نظریه بین علما و متکلمان اسلامی (شیعه و سنی) وجود دارد؟
«بندگان خدا! بیگمان روزگار بر ماندگان چنان میگذرد که بر رفتگان گذشت. نه آنچه از روزگار پشت کرده است، بازمیگردد و نه چیزی که در آن است جاودان ماند پسینرفتار او همانند رفتار نخستین آن است. کارهایش بر یکدیگر پیشیجویان و پرچمها و نشانههایش یکدیگر را پشتیبان.»
آبی که در جوی قرار می گیرد، اگرچه محدود می شود و پا به پای آن باید روان شود، اما سرانجام به باغ می رسد و میوه می شود و مشتری پیدا می کند. انسان نیز مثل آب است و وقتی به باغ بهشت راه می یابد که در جوی بندگی روان شود. بندگی اگر چه انسان را محدود می کند و آزادی انسان را از او سلب می کند، اما سرانجام به بهشت حیات و زندگی راه می یابد.
بزرگترین انحراف تاریخ که کودتاگران پس از پیامبر پایه گذاری کردند ماجرای «سقیفه» بود. در روز سقیفه سلمان فارسى گفت: به خیر کمى رسیدید و خلافت را گرفتید، ولى معدن خیر را از دست دادید. مرد سالمند را برگزیدید و خاندان پیامبر خود را رها کردید.
تاریخ جایگاهى است که هر نوع سرمشق و الگو را از آن طلب کنیم در اختیار ما مى گذارد، گواینکه آزمایشگاهى است که آدمیت به انحاء گوناگون در آن آزمایش گزیده است ولى در آن میان پرچم نجات انسان را کسانى به دوش کشیده اند که مرتبط با مبدا آفرینش بوده وجودشان سیره و الگو براى تاریخ گشته است.
در مسیری که با جوانی همراه بودم، سر صحبت بر روی موضوع ایمان و چیستی و لوازم و اثرات آن باز شد که چکیده اید را خدمتتان عرض می کنیم... صحبت دوستمان این بود که ایمان تنها به داشتن حجاب و و نماز و امثال این عمل های ظاهری نیست... همین که من در دل ایمان به خدا دارم کافی است... و من هم برای یادآوری اول برای خودم این نکات را از لسان قرآن و روایات با او مرور کردم.
هر جامعهای برای حفظ، بقا و پیشرفت خود نیاز به یک حکومت دارد تا آنرا اداره کند و به سرمنزل مقصود برساند. دین اسلام که کاملترین و مطلوبترین نظام حقوقی را برای تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی همه مردم در تمام زمانها دارد. بدیهی است که چنین دینی نمیتواند نسبت به وجود زمامدار و حکومت دیدگاهی نداشته باشد؛ از اینرو لزوم حکومت از ضروریات دین اسلام است: «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر».
با ازدواج زن و مرد نخستین و کوچکترین کانون رشد و آرامش بشری یعنی خانواده پدید می آید. این نهال پر صفا و صمیمیت با تولد اولین فرزند شاخ و برگ می گیرد و به بار می نشیند. حفظ، رشد و تعالی این نهاد مسئولیتی سنگین به دنبال دارد؛ که استفاده از نقشه ی راهی کامل و جامع را ضروری می رساند.
پس از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلمین به دو گروه کلی تقسیم شدند. شیعیان دنبالهروی از امام علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین بر حق رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) در پیش گرفتند و اهل سنت منکر جانشینی ایشان شدند.