آیا لازم است که اسلام این قدر به ریزه کاری ها در خوردن و آشامیدن اهمیت بدهد و ما را مقید بکند یا اینکه این آداب تشریفاتی است؟
بالاخره بخواهیم و نخواهیم ما این کارها را انجام می دهیم. غذا خوردن ، میهمانی رفتن، خوابیدن و مسافرت رفتن . این ها مجموعه ای از رفتارهای ما در زندگی هستند و زندگی یعنی مجموعه ای از این جور تعاملات. گاهی برخورد در تجارت و بازار و گاهی برخورد با همسر، برخورد با فرزند، گاهی در مسائل شخصی است و گاهی در مسائل خانوادگی است .
بنده باید غذا بخورم بالاخره یک جوری میخورم . حالا وقتی اسلام یک قوانینی می گذارد مثلا می گوید که لقمه را خوب بجوید . این چه اشکالی دارد؟ چه لطمه ای می زند؟ این الزام نیست و اگر شما خوب نجویدید، قیامت شما را محاکمه نمی کنند . ما در آداب غذا خوردن و آشامیدن و میهمانی رفتن ، یک اصول و پایه هایی داریم که باید باشد و دین وظیفه اش این است که آن ها را بیان کند. یک آداب و روشی داریم. اینها باید ندارد ولی بهتر است رعایت بشود .
در روایت داریم که پیامبر صلی الله علیه و آله لباس سبز کمرنگ و سفید را دوست داشت. حالا اگر کسی رنگ سبز را دوست نداشته باشد و بخواهد سرخ بپوشد اشکالی ندارد. بعضی از این ها سیره است و بعضی از این ها توصیه است .
آیا باید همه امور زندگی بر طبق دستورات اسلام باشد؟
اسلام، انجام اعمالی را همانند نماز و روزه و ... لازم و تخلف ناپذیر دانسته و از آنها با عنوان "واجب" یاد نموده است. رفتارهای دیگری؛ همانند دروغ، غیبت، ظلم و ... را نیز ممنوع نموده و عنوان "حرام" را برای این گونه اعمال برگزیده است.
هر موضوعی که از دو گروه یاد شده نباشد، مباح؛ به معنای عام آن؛ در نظر گرفته میشوند.[1] بیشتر امور روزمره ما نیز در دایره مباحات قرار دارند که انسان، به راحتی میتواند در آن، حق انتخاب داشته باشد و در نتیجه، هر انتخابی که نموده، با اسلام مخالفت نداشته باشد! انتخاب نوع گوشی تلفن و پودر لباسشویی، سفر با اتوبوس یا قطار و هزاران موارد از این نوع را میتوان از مسائلی دانست که نیازی به تطبیق آن با موازین دینی نیست و دین هم چنین چیزی از ما نخواسته که برای همه امور دنبال دستور دینی باشیم. به این فرموده امام علی(علیه السلام) توجه فرمایید! ایشان میفرمایند:
خداوند واجباتی را برای شما در نظر گرفته که مراقبت نمایید تا آن را ضایع ننمایید و حد و مرزهایی را برایتان مشخص نموده که تلاش نمایید از آن تجاوز نشود و از چیزهایی نیز منعتان نموده که این نهی خدا را محترم بشمارید، اما در مواردی سکوت نموده و چیزی بیان ننموده و این سکوت، نه به آن دلیل بوده که چنین موضوعات را فراموش نموده بود(بلکه انتخاب را بر عهده خودتان گذاشته)! شما نیز سعی کنید که در این امور، خود را دچار تکلف و دشواری ننمایید.[2]
آیا دین بر ما سخت می گیرد ؟
به تصریح قرآن کریم، خداوند تصمیم بر آسان گرفتن بر مردم داشته و قصد ندارد آنان را به دشواری بیندازد[3] ، و یا این که در اسلام، حکم دشوار و تحمل ناپذیر وجود ندارد.[4] البته این بدان معنا نیست که برای عمل به احکام اسلامی، نباید متحمل هیچ دشواری شد، چون به یقین میدانیم که عباداتی هم چون روزه و جهاد، همراه با برخی سختیها است، اما این نیز مسلم است که زندگی در دنیا؛ چه با اعتقاد به دین و چه بی اعتقاد به آن؛ برای هیچ شخصی بدون دشواری نخواهد بود، اما طبق قرآن و روایات، عمل به دین، به آن اندازه دشوار نیست که قابل تحمل نبوده و انسان ها را در دیندار بودن دچار تردید نماید و بر همین اساس است که با وجود تأکید اسلام بر مستحبات، باید انجام آنها در حدی باشد که با سایر وظایف انسان ایجاد مشکل ننماید. به این حدیث توجه فرمایید:
همسر عثمان بن مظعون، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عرض نمود که شوهرم روزها روزه گرفته و شب ها به نماز برمیخیزد(و کاری به جز این انجام نمیدهد)! پیامبر(صلی الله علیه و آله) با عصبانیت و پابرهنه به سمت خانه عثمان رفته و او را در حال نماز مشاهده نمود! بعد از اتمام نماز، پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایشان را توبیخ نموده و فرمود: خداوند مرا به گوشهگیری و جدا شدن از اجتماع دستور نداده، بلکه با دین آسانی مرا مبعوث نموده است. من هم نماز میخوانم و هم روزه میگیرم و هم با خانواده خود معاشرت مینمایم. هر که میخواهد بر فطرت اسلام باشد، به شیوه من عمل نماید.[5] ! این گونه است که قرآن، گوشهگیری و رهبانیت که از سوی پیشوایان مسیحی تبلیغ میشده را دستور خداوند ندانسته، بلکه بدعتی از جانب خودشان تلقی نموده است و بیان داشته که میتوان بدون آن و با حضور در اجتماع نیز رضایت خداوند را جلب نمود.[6]
پی نوشت ها :
1- مکروهات و مستحبات نیز از مباحات عام است، زیرا هر چند در نظرداشتن آنها برای ترقی عنوی انسان مفید است، اما الزامی در مورد آنها وجود ندارد؛ همانند نماز شب و شعرخواندن در روز جمعه که اولی مستحب و دومی مکروه است، اما هیچکدام الزامی نیست.
2 - نهج البلاغة، ص 487، کلمات قصار، شماره 105، انتشارات دار الهجرة، قم، بیتا.
3 - بقره، 185.
4 - مائده 6، حج 78؛ توبه 91؛ نور 61؛ فتح 17و ...(از امور ذشوار و تحمل ناپذیر در قرآن با واژه"حرج"و "عسر" یاد شده است).
5 - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 20، ص 106، روایت 25157.
6 - حدید، 27.