امّ سلمة می گوید: «هرگاه فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می رسید، حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به پا بر می خواست و دخترش را می بوسید و به او خوش آمد می گفت و دستش را می گرفت و در جای خود می نشاند. راز خود را با او در میان می گذاشت و در انجام کارها با او مشورت می کرد».
کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده و عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!
دوران پس از رحلت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله دورانی بود که دستور منع کتابت حدیث ایشان به جهت به فراموشی سپرده نشدن قرآن کریم!! از جانب خلفای نخستین! صادر شد.
سوالی که دغدغه منجی باوران در طول دوران غیبت بوده که گاهی عدم پاسخ صحیح به این سوال اصل اعتقاد به ظهور را دستخوش آسیب کرده این بوده که آیا منجی باوران در انتظار نشانه ها بنشینند تا شرایط آن آماده شود و یا شرایط را بدست خود آماده کنند . شناخت صحیح از دین و امام زمان اروحنا له الفداه و اهداف او در تشکیل حکومت عدل میتواند مارا تا حد زیادی به جواب این دغدغه ذهنی نزدیک کند و فرهنگ سازی که بواسطه این شناخت انجام میشود باعث تحقق هرچه سریعتر شرایط و زمینه های ظهور می باشد .
در روایات اسلامی برای اخلاص نشانههای بسیاری ذکر کردهاند که این موارد از جمله آن هاست: کسی که دلش پاک، اعضاء و جوارحش سالم، مردم از خیرش بهرهمند و از شرش در امان، یکسان بودن ظاهر و باطن و کردار و گفتارش. دوری از گناهان. زهد.ناامیدی از غیرخدا و از چیزی غیر از گناهش نترسیدن. از غیر خدا در مورد اعمالش انتظار تعریف نداشتن.
مدتهاست واژه خیانت را به کرّات در گفتگوهای عادی مردم مىشنوم. در مترو، محل کار، بازار و ... ؛ هر کس هم به زعم خود، درباره یک رفتار از طرف مقابلش، ادعای خیانتکاری دارد؛ خیانتهایی که بین دو دوست، دو همکار، بین همسران، یا حتی در بازار بین خریدار و فروشنده اتفاق افتاده. این بود که به فکر افتادم به یک مرجع درست رجوع کنم و ببینم واقعا خیانت به چه رفتارهایی مىگویند و به چه دلایلی رخ مىدهد! پس لازم بود به سراغ قرآن بروم.
انسان با طمعورزی، ارزش و منزلت انسانی خود را از دست داده و خود را اسیر متاع بیارزش دنیا کرده و عزّت خود را در مقابل آن میفروشد و آبروی خود را از کف میدهد.
ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان نور و هادی در دوران مختلف حیات خویش تلاش کردند تا با روشنگری و دید بصیر و وسعت دادن به نگرش پیروان خویش، موضوع انحراف در دین را خنثی سازند.
امام صادق (علیه السلام) برهانی را بر توحید مطرح کردند که در اصول کافی نقل شده ، حضرت در پاسخ یک زندیق بیان کردند. واژه زندیق معرّب دهری است معادل امروزی آن ماتریالیست است. این شخص از حضرت سوال کرد چه اشکالی دارد ما دو تا واجب الوجود و دو تا خدا داشته باشیم. حضرت برهانی را اقامه فرمودند که این برهان تحت عنوان برهان فرجه از آن یاد می شود.
ائمه معصومین علیهم السلام به نوبه خود تلاش کردند تا با بهره گیری از شرایط مختلف سیاسی حاکم بر دوره حیات خویش، اصول اساسی و سیره سیاسی خویش را نمایان سازند.