
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
نوع بیماری: عُجب (خود برتربینی)
عجب یکی از بیماریهای اخلاقی و روحی بشر است که موجب فساد در عبادت می گردد. برای جلو گیری از آسیبهای جدی آن باید هر چه دقیقتر آن را تشخیص داد و هر چه زودتر جهت درمان آن اقدام نمود. عجب حجاب ضخیمی است که انسان میان خود و خدا می کشد. حجابی که ریشه استکبار است.
هر چند قدرت خدا عمومیت داشته، ولی بر اموری تعلّق می گیرد که امکان و قابلیّت تحقق را داشته باشند؛ از این رو چیزی که ذاتاً ممتنع و یا مستلزم امتناع و محال است، مورد تعلق قدرت واقع نمی شود، در حالی که محال است خداوند چیزی را خلق کند که نتواند آن را از بین ببرد؛ زیرا اگر آن چیز، ممکن الوجود باشد، قابلیت نابودی را دارد و اگر امکان نابودی آن چیز نباشد، پس واجب الوجود بوده،
در فرهنگ اسلام سنتهای الهی همان قوانینی است که از سوی خداوند در جامعه بشری به منظور رشد و تعالی انسان و آشنا ساختن او با هدف اصلی خلقتش اجرا می شود. یکی از این قوانین سنت استدراج است . در این فرصت به معرفی و نقش آن در مسیر سعادت بشر می پردازیم .
امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 244 نهج البلاغه می فرمایند: خداوند در هر نعمتى حقى دارد.کسیکه حقش را ادا کند نعمت او را افزون کند و کسی که کوتاهى کند نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد. و سوال و نکته اصلی در این نوشتار این است که حق خداوند در برابر نعمت هایی که به بندگانش عطا می کند چیست؟
بسیاری از دانشمندان و علمای مذاهب و فرق اسلامی شفاعت را، به عنوان یک اصل مسلم در دین اسلام،مورد پذیرش قرار داده وبرای آن شأن و جایگاهی رفیع قائلند. این التزام عقیده ،ریشه در کلام وحی و روایاتی دارد که از جوامع روایی عامه مورد بهره برداری قرار گرفته که معیارها، و مختصات کلی مساله شفاعت را روشن و مبرهن می سازد. با این همه ادله متقن و موجهی که شیع و اهل سنت از مساله شفاعت ارائه می دهند، آنان به دلیل تسلط نداشتن بر آیات قرآنی پیرامون مسأله کفر و ایمان و عدم تطبیق صحیح شرایط شفاعت کننده و شفاعت شونده، آن را با شرک اشتباه گرفته اند. از همین رو غرض ورزان وهابی با دلالت به برخی از ادله ،مساله شفاعت جویی را امتداد رسم جاهلیت پیش از اسلام دانسته، با آن مخالفت نموده، ومعتقدان به این مساله را همانند بت پرستان جاهلی به شمار آورده اند و بالاتر اینکه، بت پرستان را انسانهایی معتقد به خالقیت، ربوبیت و رازقیت دانسته و تنها ایراد کارشان را اعتقاد به شفاعت پنداشته اند، و مسلمانان معتقد به این اصل را از کفار جاهلی بدتر دانسته و آنان را حتی واجب القتل می دانند. در این گفتار برآنیم تا با ترسیم سیر پندار موهوم وهابیت و خواستگاه های آنان در مساله شفاعت ، احتجاجات و ادله این گروه را در چند مرحله مورد بررسی قرار داده و پاسخهای لازم و کافی را در این زمینه ارائه دهیم.