تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
نوع بیماری: عُجب (خود برتربینی)
عجب یکی از بیماریهای اخلاقی و روحی بشر است که موجب فساد در عبادت می گردد. برای جلو گیری از آسیبهای جدی آن باید هر چه دقیقتر آن را تشخیص داد و هر چه زودتر جهت درمان آن اقدام نمود. عجب حجاب ضخیمی است که انسان میان خود و خدا می کشد. حجابی که ریشه استکبار است.
پدر و مادر بر انسان ولایت دارند؛ یکی از حقوق پدر و مادر بر گردن فرزند «خشوع و خضوع به ایشان در هنگامی است که آنان به تو ظلمی روا میدارند» است. از امام صادق (علیه السلام)روایت شده است که «اگر پدر و مادر کسی به او ستم کرده باشد و او نگاه تند و کینه توزانهای به ایشان کند، خداوند نماز او را قبول نمیکند.»
بین صحبت هایش فهمیدم از طریق گروهی که خود را دیندار می دانند اما در واقع دین را نشناخته اند و با رفتارهایشان تیشه به ریشه دین می زنند، با مسائل دینی آگاه شده است ...
پردهی اول؛ علی، دل من
تصمیم به ازدواج گرفته بودم ولی جرأت نمیکردم این مطلب را به سرورم بگویم، اما شب و روز در فکر آیندهی خود بودم، تا اینکه یک روز که پیش حبیبم بودم به من گفت: علی جان! با ازدواج چطوری؟ من که سرم پایین بود، زیر چشمی میدیدم که پیامبر چه لذت پدرانهای میبرند از اینکه به دامادی من فکر می کند. با خجالت، آهسته گفتم:
از آنجا که بهترین ذخیره برای انسان به ویژه بعد از مرگ ذخیره عمل صالح و باقیات الصالحات است و با فرا رسیدن مرگ و وفات انسان تمامی ارتباط او با دنیا و زخارف دنیا قطع می شود و طبق احادیث شریفه رابطه او با عالم ملک منقطع می گردد ، جز آنچه از باقیات صالحات و آثار ماندگار از او در عالم دنیا مانده باشد که برای خدا انجام گرفته و مایه تأیید و تقویت دین و مسلمانان و برکات آن برای آیندگان و نیازمندان و اصلاح امور و ارتقای معارف حقه و ارزش های الهی و ولائی باشد و طبق احادیث شریف آثار ماندگار باشد.