
در سال 278 هجرى (چند سال قبل از ظهور عبیداللّه مهدى در آفریقا) شخص خوزستانى ناشناسى که هرگز نام و نشان خود را اظهار نمى کرد در حوالى کوفه پیدا شد. شخص نام برده روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى گذرانید و از دست رنج خود ارتزاق مى کرد و مردم را به مذهب اسماعیلیه دعوت مى نمود. به این وسیله مردم انبوهى را به خود گروانید و دوازده نفر به نام نقباء از میان پیروان خود انتخاب کرد و خود عزیمت شام کرده از کوفه بیرون رفت و دیگر از او خبرى نشد.
خداوند احدی را خوشبخت بالذات و بدبخت بالذات نیافریده است، گلیم بخت هر کس، همان صفحه روح و آیینه قلب خود اوست، این صفحه هم قابل سفید شدن و صیقل یافتن و هم قابل سیاه شدن و تکدر یافتن است.
خدیجه ای تجلی خوبی ها، در آیینه وجودت که سراسر پاکی و زیبایی است، عشق، ایمان، فداکاری، استواری و ایثار را به نظاره نشسته ایم تا توشه ای از دریای بی کران اوصاف الهی ات برگیریم. تو به ما آموختی که با وجود ثروت و مقام مهم می توان اسیردنیا و مادیات آن نشد، بلکه آن را در جهت پیشبرد اهداف والای انسانی به کار برد. ما آموختیم که می توان با وجود محیط زشت و ناپاک اطراف، الهی و پاک زیست. تونوری بودی که در تاریکی و ظلمت جاهلیت درخشیدی تا چراغی فرا راه دیگران باشی. تو به ما یاد دادی که می توان هم چون شمع سوخت و به دیگران روشنایی بخشید.
آمرزش الهى
- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ(1) ؛ رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند که گناهان را مىسوزاند .