جهان هستی مانند کتابی است کـه کـلیه ی سـطور و فصول آن با هم ارتباط اساسی دارند، این ارتباط دامنه دار و هم آهنگی کامل از حقایق بسیار مهمی است کـه عقل بشری به آن پی برده، و به هر نسبت که تحقیق و کنجکاوی در اسرار و قوانین طبیعت بـسط و وسعت یافته، این حـقیقت روشـن تر گردیده است.
از آیه کریمه قرآن: " لوکان فیهما آلهة إلّا الله لفسدتا " برهان تمانع اتخاذ شده با این تقریر که اگر خدایی غیراز الله بود بین موجودات عالم هماهنگی و انسجام از بین می رفت که در واقع یک تقریر سطحی است. فرض بفرمایید برای اینکه یک گل به وجود بیاید خاک ، بذر ، نور ، حرارت و آب می خواهد. از طرفی اینها هم باید هم زمان و هماهنگ با هم عمل کنند.
خداوند متعال ساختار وجود انسان را طوری خلق کرده که هم خدا را در درون خودش می شناسد وهم خدا را در درون خود می یابد. یعنی انسان هم فطرتاً خداشناس است و هم فطرتاً خدا گراست. چون فطرت انسان دو عرصه داره:
برای تمام بودن برهان امکان و وجوب باید اثبات بشود که دور و تسلسل باطل است البته ابطال دور و تسلسل فایده دیگر هم دارد و آن اثبات واجب الوجود و علت العلل است. در عین حال که تسلسل باطل می شود و برهان امکان و وجوب تمام می شود خود این ابطال تسلسل ، نتیجه دیگر هم دارد و آن اثبات علت العلل است.