از قرن ها پیش در هندوستان نظریه ای به نام "تناسخ" طرح شد که از برگشت ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن می گفت.
از قرن ها پیش در هندوستان نظریه ای به نام "تناسخ" طرح شد که از برگشت ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن می گفت.
بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب زنده داری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن.
انسانها با خطا و اشتباه در زندگی و انتخاب راه ناشایست، خود را از مسیر الهی و فیوضات خداوندی دور کرده و در مسیری قرار می گیرند که آنها را به ناکجا آباد می برد.
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه تنزیل قرآن و ریزش باران وحی و وزش نسیم مهر خداوند یک بار دیگر با آمدنش دلهای عاشق و خسته را غرق شادی و شعف کرد. خداوند بزرگ، در این ماه با فراخوانی بندگان خویش بر خوان گستردهاش هیچ لطف و عنایتی را از آنان دریغ نفرموده و تمام برکات را در دسترس آنان قرار داده است. در این ماه مبارک، درهای بهشت، باز؛ و درهای جهنم، بسته شده است و شیاطین در زنجیرند و این الطاف، زمینه توجه بندگان را به ذات اقدس الهی فراهم و جان تشنه آنان را مهیای دریافت پیامهای هدایت و سعادت کرده است.
آخر کار انسان کجاست؟
پس از ورود به بهشت و جهنم، آخر کار انسان کجاست؟ آیا در یک جا ماندن انسانی که میل به بینهایت دارد، تکراری نمیشود و دیگر آن که آیا ممکن است که یک جهنمی، اهل بهشت شود؟
اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سۆال پیش میآید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالمۆمنین علیهالسلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.
انسان میتواند با استناد به آیات قرآن کریم و یا تجربیات عملی بگوید که آخر خورشید خاموش شدن است و یا آخر زمین متلاشی شدن در فضاست، اما در معنویات چنین نمیباشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و ...؟