قرار است یک ماه مهمان باشیم مهمان میزبانی کریم، این مهمانی تشریفات خاصی نمی خواهد لازم نیست به دنبال لباس آنچنانی یا تجملات باشیم پوشیدن لباس ورع و تقوا کافی است.
قرار است یک ماه مهمان باشیم مهمان میزبانی کریم، این مهمانی تشریفات خاصی نمی خواهد لازم نیست به دنبال لباس آنچنانی یا تجملات باشیم پوشیدن لباس ورع و تقوا کافی است.
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه تنزیل قرآن و ریزش باران وحی و وزش نسیم مهر خداوند یک بار دیگر با آمدنش دلهای عاشق و خسته را غرق شادی و شعف کرد. خداوند بزرگ، در این ماه با فراخوانی بندگان خویش بر خوان گستردهاش هیچ لطف و عنایتی را از آنان دریغ نفرموده و تمام برکات را در دسترس آنان قرار داده است. در این ماه مبارک، درهای بهشت، باز؛ و درهای جهنم، بسته شده است و شیاطین در زنجیرند و این الطاف، زمینه توجه بندگان را به ذات اقدس الهی فراهم و جان تشنه آنان را مهیای دریافت پیامهای هدایت و سعادت کرده است.
صحبتهای زیبای مرحوم آیت الله مجتهدی پیرامون اهمیت سحرهای ماه رمضان و توصیه ایشان نسبت به بیدار شدن و استفاده کامل از سحرها.
هر گناهی پلی است به سوی گناه دیگر، خوب می دانیم که اگر یک دروغ بگوییم برای پنهان کردن آن باید چندین دروغ دیگر هم بگوییم، و حتی ممکن است قسم دروغ هم بخوریم و این زنجیره ادامه دارد، تا به خودمان بیاییم ،می بینیم مجموعه ای از گناهان جمع کرده ایم، برای پنهان کردن یک دروغ به ظاهر کوچک.
برخی از اعمال مستحبی هستند که به ما کمک می کنند، حال بهتری داشته باشیم و برای انجام واجبات آماده تر باشیم ، این اعمال به ما کمک می کنند درهای ورود شیطان و وسوسه هایش را ببندیم و در نتیجه کمتر گناه کنیم ....
در این مقاله به 5 عمل مستحبی ، که تأثیر زیادی بر روح و روان و اعمال ما دارند اشاره می کنیم:
خدا را سپاسگزاریم که این توفیق را باز پیدا کردیم تا در فضای سرشار از رحمت و برکت ماه مبارک رمضان قرار بگیریم و انشالله که بتوانیم از آن استفاده های لازم را داشته باشیم.
همان طور که می دانید برای موفق شدن و رسیدن به هر هدفی باید برنامه ریزی داشت تا در راستای آن برنامه ریزی، به هدف اصلی رسید.
برای استفاده بیشتر از این ماه عزیز هم قطعاً باید با برنامه جلو برویم و به نظر می رسد بالاتر از رسیدن به رشد و کمالات معنوی، نتوان هدفی را برای این ماه در نظر گرفت.
برای رسیدن به این هدف، باید برنامه ریزی و مدیریت داشت و مهم ترین مدیریت، مدیریت ذهن است.
سعی کنیم ذهنمان را مدیریت کنیم ...
چگونه؟
گرچه در میان توده مردم بیشتر بهعنوان عالمی عارف شناخته میشدند، ولی در کنار این عرفان ناب شیعی، مدرس عمیقترین مباحث فقهی و اصولی بودند و علاوه بر فقه و اصول در فلسفه و تفسیر قرآن هم تأملهای ژرفی داشتند.
اگر کتابی بود که عکس اشیا را نشان میداد، آن کتاب همین قرآن است که بهشت و جهنم را نشان میدهد.
اگر درست به قرآن عمل میکردیم، با عمل خود دیگران را جذب میکردیم؛ زیرا مردم غالباً – به جز عده معدود– خواهان و طالب نور هستند.
قرآن کتابی پیامبرساز و جامع کمالات همه انبیاء اولوالعزم علیهمالسلام است و سزاوار است با گرسنگی و صبر با خردهنان هم شده قرآن کریم را تحصیل و تدریس نماییم.
امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 244 نهج البلاغه می فرمایند: خداوند در هر نعمتى حقى دارد.کسیکه حقش را ادا کند نعمت او را افزون کند و کسی که کوتاهى کند نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد. و سوال و نکته اصلی در این نوشتار این است که حق خداوند در برابر نعمت هایی که به بندگانش عطا می کند چیست؟
زمانه، زمانه تقابل ارزش هاست، دیگر یک معیار دقیق از خوبی و بدی در دست مردم نیست، معیار سنجش و ارزش گذاری رفتارها و اعمال، سلیقه افراد است هر کسی با توجه به گرایشی که دارد باورها را ارزش گذاری می کند.
این تقابل را به وضوح می توان در نحوه رفتار جوانان با والدینشان دید، هر کدام دیگری را به ناآگاهی و جهل و فریب خوردگی متهم می کنند.
در بین برخی جوانان مسائلی ارزش است که در نگاه والدین آن ها یک ضد ارزش و یک عمل غیر اخلاقی محسوب می شود، مثلا یک مادر بسیار محجبه را می بینیم که با دختر بدحجاب خود کنار یکدیگر راه می روند و هر کدام از ظاهر دیگری احساس شرم دارد.
جواب: در آخرین فراز از خطبه 17، امام(علیه السلام) شکایت جاهلان عالم نما و قاضیان نادان و دنیاپرست و خودخواه و مغرور را به درگاه خداوند مى برد و با دلى پر درد و آهى سوزان از آنها شکوه مى کند، مى فرماید:
«از این گروهى که در میان امواج جهل و نادانى زندگى مى کنند و در گمراهى جان مى دهند به خدا شکایت مى کنم!» (اِلَى اللهِ اَشْکُو مِنْ مَعْشَر یَعیشونَ جُهّالا، وَ یَمُوتُونَ ضُلاّلا).
در واقع در این فراز، توصیفهایى براى معرّفى این گروه بیان مى کند. آرى تمام زندگى آنها در جهل و نادانى سپرى مى شود و به همین دلیل مرگشان در ضلالت و گمراهى است (در واقع جمله دوّم نتیجه اجتناب ناپذیر جمله اوّل است!) چگونه ممکن است سراسر زندگى انسان در جهل بگذرد و او گمراه از دنیا نرود!
در توصیف دیگرى از آنها که یکى از بهترین نشانه ها براى شناختن این گروه است، مى فرماید: