|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

قران
مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات حوزه علمیه گفت: قرآن معیار شادی و فرح ودریافت کننده آن را روح انسان قرار دادو دریافت لذات وشادی را به عهده معرفت انسان گذاشته است؛ پس قرآن ابتدا بینش و معرفت شادی را دراختیار انسان گذاشت چون انسان ذاتا شادی طلب است.

«قرآن هردو ساحت شادی را برای انسان لازم شمرده است واسبابی از بسترهای گرایش انسان به شادی فراهم نموده است ؛ قرآن برای درک شادی حقیقی به انسان توصیه می کند از لوازم شادی آور ونشاط انگیز معنوی ومادی به میزان نیازش بهره می برد ضمن اینکه شادی های کاذب ونشاط های دروغین ومصادیق آنرا نیز معرفی کرده و انسان را از آن ها دور می کند و پرهیز می دهد. در قرآن معیار شادی و فرح و دریافت کننده آن روح انسان است که ابتدا با شناخت مجاری شادی و معرفت آنها به انسان آغاز بنیان شادی می باشد ؛ دریافت لذات وشادی را به عهده معرفت انسان  و درک او گذاشته است ؛ پس قرآن ابتدا بینش و معرفت شادی را در اختیار انسان گذاشت چون انسان ذاتا شادی طلب است؛ مصداق وانتخاب به عهده خود اوست.»

آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف با حجت الاسلام و المسلمین امیر علی حسنلو  مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه ومدرس حوزه علمیه قم درباره نسبت دین با شادی و چگونگی دستیابی به دینداری نشاط آفرین است.

پیش از آن که وارد بحث مان که ارتباط میان شادی و دینداری است اجازه می خواهم به مفهوم لغوی شادی به ویژه در زبان عربی بپردازیم. دیدگاه جنابعالی در این باره چیست؟

واژه «شاد» در لغت در معنای زیر به کار می‎رود:«خشنود، خوشحال، خوشوقت، بی‎غم، خوش و خرم»   مترادف آن نشاط واژه‎ای عربی است؛ لغت  شناسان آن را از ریشه «نشط» به معنای حرکت و جهش مقابل کسالت تنبلی، میل و رغبت به کوشش می دانند بنابراین می‎توان گفت شادی حالتی است درونی که بروز آن در ظاهر نمود دارد؛ اما شادابی و نشاط به معنای‎تر و تازه و سر حال بودن و سر زندگی و میل و رغبت به تکاپو و فعالیت و در واقع حالت بیرونی و ظاهری است؛ مانند حالت «وقار» و «سکینه (آرامش)‌» که وقار حالتی است که در اندام  و شکل ظاهری نمود می‎یابد ولی آرامش  به قلب مربوط است که در ظاهر نیز بروز دارد. تلفیق شادی و نشاط و شادابی «بهجت» است که در مدارج و مراتب برتر  از آن به سعادت تعبیر شده در نگاه و بینش عرفانی در مقابل شادی نشاط و شادابی، غم و انده وغصه که به افسردگی منتهی می شود. در جمع بندی می توان گفت شادی ونشاط از عوارض ذات انسان است چنانکه غم و غصه عارض بر ذات انسان است و وجود انسان متاثر از این عوامل بیرونی است.
 
آیا شادی را می توان امری فطری دانست و به حساب آورد؟
بالذات همه انسانها به طور فطری طالب حالات مطلوب و مطبوع، خوشایند و شاد هستند؛ به بیان دیگر؛ گرایش به لذت و  آسودگی از گرایش‎های ذاتی انسان است.  این میل بدین معناست که ساختمان روح و درون انسان این ‎گونه آفریده شده است که نمی‎تواند متنفر از لذت و شادی و شادابی باشد و گرایش وی به لذت و شادی و بی‎میلی‎اش نسبت به درد و رنج و غم؛ اختیاری نیست. بلکه به طور تکوینی در او نهاده شده است.

مشخصا دیدگاه قرآن در این زمینه چگونه است؟
 قرآن کریم نه تنها وجود گرایش به لذت (که محور شادی است) در انسان انکار یا محکوم نمی‎کند بلکه تعالیم الهی را بر اساس این بنیان مبتنی می‎سازد و در روش تربیتی خود از آن بهره می‎گیرد. قرآن هم شادی از منظر دنیا را برای انسان لازم می داند و شادی در دنیای دیگر را برای تربیت و رشد انسان در تالمات وسختی بشارت می دهد این روش نیز خود شادی آفرین است. قرآن هنگامی که می‎خواهد انسان را بر پایبندی و عمل به دستورات و کنش های دین ترغیب نماید از وجود این میل فطری و تاثیری که در اتخاذ روش و رفتار خاص دارد بهره می‎گیرد. اعمال عبادی را با ذات انسان که نشاط و بهجت فطری درآن هست گره می زند و از نشاط واقعی و رازهای مربوط به نشاط سخن می گوید؛ در آیات قرآن مجید دیده می‎شود که خداوند لذت و شادی و نشاط ‎تام و کامل و ابدی(سعادت) را وعده می‎دهد و بر اساس آن تبشیر می‎نماید و در توصیف بهشت از لذت و به تبع آن خوشی و شادی و  نشاط سخن می‎راند «و فیها ما تشتهیه النفس و تلذ الاعین»، «و در آن بهشت آنچه دلهایی می‎خواهد و چشمها از آن لذت می‎برد موجود است...» و یا «مثل الجنه التی وعد المتقون فیها انهار... من خمر لذه للشاربین»، «توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده چنین است در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بدبو نشده و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نشده و نهرهایی از شراب طهور که مایه لذت نوشندگان است و نهرهایی از عسل مصفاست و...». در آیه شریفه‎ای دیگر از زبان بهشتیان نقل می‎فرماید که هیچ‎گونه حزن و غمی در آنجا وجود ندارد و همه‎اش شادی و خوشی است هیچ رنج (نصب) و خستگی (لغوب) وجود ندارد. همچنین به عنوان پاداش کارهای نیک و خودسازی، شادابی و نصرت در آخرت را به انسان‎ها بشارت می‎دهد. قرآن هر دو ساحت شادی را برای انسان لازم شمرده است واسبابی از بسترهای گرایش انسان به شادی فراهم نموده است؛ قرآن برای درک شادی حقیقی به انسان توصیه می کند از لوازم شادی آور ونشاط انگیز معنوی ومادی به میزان نیازش بهره می برد ضمن اینکه شادی های کاذب ونشاط های دروغین ومصادیق آنرا نیز معرفی کرده و انسان را از آن ها دور می کند و پرهیز می دهد.

در قرآن معیار شادی و فرح و دریافت کننده آن روح انسان است که ابتدا با شناخت مجاری شادی و معرفت آنها به انسان آغاز بنیان شادی می باشد؛ دریافت لذات وشادی را به عهده معرفت انسان  و درک او گذاشته است؛ پس قرآن ابتدا بینش و معرفت شادی را در اختیار انسان گذاشت چون انسان ذاتا شادی طلب است؛ مصداق و انتخاب به عهده خود اوست.

همان طور که می دانیم ائمه اطهار (ع) علیرغم دشواری ها و تنگناها همواره آن بهجت و نشاط را داشته اند. شادی در روایات و احادیث ما چطور منعکس می شود؟
در علم حدیث و روایات نیز به سرور، شادی و فرح در آخرت وعده داده می‎شود .ضمن اینکه شادی های دنیا نفی نشده است. شادی های واقعی اینگونه معرفی می شود  «هر کس مومنی را شاد نماید، خداوند در قیامت او را شاد می‎نماید» و احادیث فراوانی با عنوان «ادخال السرور علی المومن» با همین مضامین وجود دارد. جالب است که در متون روانی ما غم (مقابل شادی) امری غیرسازگار و نامناسب و «مرض» برای انسان و روانش برشمرده شده است. گوئی شادی با سرشت و ساختار وجودی او متناسب‎تر است و به بیانی دیگر امری فطری است بر همین اساس است که در کلامی دیگر سرور و شادی موجب انبساط نفس و برانگیختگی نشاط در انسان دانسته شده است.

پس اگر شادی را امری فطری به حساب آوریم به نظر نمی رسد عقل هم تداخلی با شادی داشته باشد؟
عقل منکر این امر فطری نمی‎باشد؛ بلکه به مراتب منطق فهم شادی واقعی را تبیین می کند؛ نوع و روش رسیدن به شادی را براساس محاسبات عقلی و در نظر گرفتن مصالح و منافع؛ محدود و مقید نماید. ابن سینا دراشارات با عنوان بهجت و سعادت؛ به ذو مراتب بودن لذت‎ها و درد‎ها و به تبع شادی‎ها و غم‎ها اشاره می‎نماید(حسی ـ خیالی ـ وهمی ـ مراتب بالاتر) و در ادامه می‎گوید که عوام بر این باور‎اند که لذت‎ها و شادی‎های حسی؛ برترین لذت‎ ها هستند. و در ابطال این پندار تذکر می‎دهد که چه بسا افرادی که برای تامین لذت‎های خیالی،‌ از مراتب حسی شادی دست می‎کشند و خود را متحمل رنج‎ها و مشقت‎ها می‎کنند.

بنابراین مقتضای عقل و گرایش‎های فطری انسان این است که در بین گزینه‎های مختلف شادی‎ها و لذت‎ها؛ بر اساس‎ محاسبات، آنچه مایه شادی بادوام‎تر است را انتخاب کنیم. امام علی ـ علیه السّلام ـ در مورد لزوم ارزش گذاری  و سبک حفظ و قار در شادی‎ها و لذت‎ها فرمود:«چقدر فرق است بین عملی که لذتش از بین می‎رود و عواقب خطرناک آن باقی می‎ماند و عملی که سختی‎هایش به پایان می‎رسد و پاداش و لذت‎هایش می‎ماند. » و در فرموده دیگر  پایداری و ناپایداری لذت‎ها و شادی‎ها(انقطاع و بقاء) را ملاکی عقل پسند برای دو راهی‎های زندگی بر می‎شمارند و در کلامی شادی و فرحی را که به اندوهی جاودانی منجر گردد را مورد مذمت قرار می‎دهد و ناسازگار با عقل محاسبه‎گر می‎دانند. البته عقل و دین منکر بهره‎گیری از شادی‎ها و خوشی‎های مادی و لذایذ دنیوی نیستند بلکه اکتفا نمودن به آنها و دل‎بستن به شادی‎ها و خوشی‎های زودگذر که مزاحم و متعارض با خوشی‎های ابدی‎اند را معامله‎ای نامعقول و بی‎سود می‎دانند.


منبع: خبرگزاری شبستان

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: شنبه / ۲۴ آذر ۱۳۹۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی