
انسان دیندار باید بداند چه نوع ارتباطی بین او و خداوند وجود دارد. ایمان بهعنوان محور دینداری که تأکید فراوانی بر آن شده، مستلزم شناخت موجودی است که ایمان به او تعلق گرفته؛ چراکه نمیشود به موجود ناشناخته ایمان آورد. یکی از مراتب شناخت خداوند، فهم ارتباط خدا با انسان است که در دینداری ما مؤثر است.
این بحث را بهعنوان "منشأ الزام احکام دینی" در فلسفه فقه میتوان دنبال کرد. این مهم است که خداوند از چه جایگاهی برای انسان احکامی را وضع کرده است.
ارباب و عبد یا عاشق و معشوق؟
در این خصوص رویکردهای متفاوتی وجود دارد که میتوان آنها را در طول یکدیگر دستهبندی کرد. یکی از رایج ترین رویکردها که محور مباحث فقهی را تشکیل میدهد، نگاه عبد و مولایی، نظیر رابطه ارباب و عبدی است
انسانی که خدا را ارباب و مولا میداند، ممکن است درازای انجام تکالیف الهی بر او منت بگذارد هرچند آن را اظهار نکند.
. بهطور مثال فقها میگویند مولا از ما خواسته نماز بخوانیم و ماهم باید اطاعت کنیم، اگر به آنچه مولا از ما خواسته عمل نکنیم مستحق عذابیم و مولا ما را توبیخ میکند.
اما نگاه دیگری هم در این موضوع مطرح شده که بیشتر در مباحث اخلاق و عرفان کاربرد دارد. گفته میشود رابطه انسان با خدا میتواند رابطه عاشق و معشوق باشد، یعنی چون خدا مخلوقاتش را دوست دارد، پس مطابق با مصالح آنها احکامی را وضع میکند و در مقابل اگر انسان این رابطه را بپذیرد، چون معشوق و معبود از او کاری را خواسته انجام میدهد.
با رویکرد عبد و مولایی از دین لذت نمیبریم
تفاوت این دو دیدگاه در نحوه عمل مؤمنین به احکام دینی خود را نشان میدهد. زمانی که خدا ارباب سختگیر ما باشد، انجام دستورات او نیز تکلفآور خواهد بود؛ شاید به همین دلیل است که برخی از متدینین در عمل به دستورات دینی مثل روزه گرفتن، خود را همچون بردهای میانگارند که تحت شکنجه قرار گرفته. اما اگر انسان دیندار به این درک برسد که «یحبهم و یحبونه»[1]، یعنی هم خدا انسان را دوست دارد و هم انسان خدا را، در این صورت با میل باطنی بیشتری اعمال و مناسک دینی را بهجا میآورند و فقط بهقصد رفع تکلیف، دینداری نمیکنند، بلکه از دینداری لذت میبرند.
انسان عاشق بر معبود منت نمیگذارد
«گروهی خدا را برای چشمداشت، میپرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است»
همچنین انسانی که خدا را ارباب و مولا میداند، ممکن است در ازای انجام تکالیف الهی بر او منت بگذارد، هرچند آن را اظهار نکند. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که با غرولندهایی از خدا طلبکار شویم که چرا منی که به دستوراتت عمل میکنم را کمک نمیکنی؟
این پندار منت گذارانه نسبت به معبود خطا و اشتباه است. در قرآن آمده است که «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ»[2]، یعنی این بندگان نیستند که مستحق منت گذاشتن به خدا باشند بلکه خداوند باید منت بگذارد که ما را از اهل ایمان و اسلام قرار داده؛ اما انسان عاشق شکرگذار است که خداوند او را در زمره مؤمنین و مسلمین قرار داده است.
مراتب هفتگانه اخلاص در عمل
بزرگان اخلاق و عرفان هفت مرتبه برای سنجش میزان خلوص در عمل ذکر کردهاند. این هفته مرتبه به ترتیب عبارت است از: سعادت دنیوی، ترس از عذاب، شوق بهشت، حیا از خداوند، مقام شکر و وفا، عشق و محبّت و مقام عنداللّهی. توضیح همه این مراتب یک نوشتار مستقل و مفصل میطلبد، اما بهطور اجمالی این مراتب که برگرفته از روایات معصومین است، نشان میدهد اکثر مؤمنین به مراحل و مراتب بالای اخلاص نرسیدهاند و ما نماز میخوانیم برای آنکه به جهنم نرویم و یا روزه میگیریم که به بهشت برویم و به دیگران کمک میکنیم تا سپر آتش جهنم شود.
دینداران با مسائل اخلاقی ایمان و اخلاص خود را تقویت کنند تا هم افعال دینی موجب تکامل وجودی آنها شوند وهم تکالیف شرعی کالبد بیجانی نباشد؛ علاوه بااینکه طعم عبادات را بچشند و بتوانند از دینداری لذت ببرند.
امیرالمؤمنین علی (ع) درباره انگیزههای پرستش میفرماید: «گروهی خدا را برای چشمداشت، میپرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است»[3]
و یا در حدیث دیگری فرمودهاند: «ما عبدتک خوفاً من نارک و لاطمعاً فی جنتک بل وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک؛ خداوندا! من تو را نه به جهت ترس از دوزخ و نه به طمع بهشت برین که من تو را سزاوار عبادت دیده و به پرستش تو میپردازم». [4]
به فقه نباید اکتفا کرد
با توجه بهمراتب اخلاص در عمل نمیتوان گفت آنهایی که نماز را بهقصد بهشت میخوانند خطاکارند، بلکه آنهایی که نماز را برای اتصال به معشوق میخوانند انسانهای کاملتری هستند؛ بنابراین نگاه اطلاقی به این موضوع نباید داشت و هر مرتبه را باید مستقل بررسی کرد.
نکته دیگر اینکه آنچه که بهعنوان فقه و مسائل فقهی به مردم عرضه میشود، مبتنی بر نگاه عبد و مولایی بوده و ازاینجهت محدود بهمراتب پایین اخلاص است؛ بنابراین باید دینداران با مسائل اخلاقی ایمان و اخلاص خود را تقویت کنند تا هم افعال دینی موجب تکامل وجودی آنها شوند و هم تکالیف شرعی کالبد بیجانی نباشد؛ علاوه براینکه طعم عبادات را بچشند و بتوانند از دینداری لذت ببرند.
پینوشتها:
[1] سوره مائده، آیه 54
[2] سوره حجرات، آیه 17
[3]نهج البلاغة، ص 510، حکمت 237
[4]بحار، ج 67، ص 186.
- تاریخ نشر: شنبه / ۳ آذر ۱۳۹۷