
لغو بهکلی حرام نیست و لهو و لعب نیز تنها در بعضی مصادیق، مشمول ادله حرمت میباشند. بنابراین نمیتوان تفریح را همواره مصداق این عناوین دانسته و به این بهانه، حکم به مذموم بودن آن داد.
تفریح در جوامع مذهبی، معمولا بهعنوان امری مذموم شمرده میشود. بسیاری از متدینان، تفریح را مصداق لهو، لعب و یا لغو میدانند. این مطلب را با حجتالاسلام محمد قائینی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در میان گذاشتیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
*اساساً تفاوتهای لهو و لغو و لعب به لحاظ مفهومی چیست؟
لهو به معنای کاری است که انسان را از امور مهمه بازداشته و او را سرگرم کند. عنوان لهو همیشه بر لعب منطبق نیست. ممکن است بعضی از انواع بازی و لعب، لهو هم باشد مانند قمار اما تلازمی بین لعب و لهو نیست. در حقیقت لهو عنوانی است که ممکن است گاهی با بازی و لعب انطباق داشته باشد اما همیشه ملازم آن نیست.
لهو، امر سرگرمکنندهای است که انسان را از امور مهمه منصرف و غافل میکند. در برخی از متون آمده است که «کل ما تلهی عن ذکر الله»؛ آنکه انسان را از یاد خدا سرگرم و منصرف کند (فهو میسر). پس میسر یا قمار، نوعی لعب و سرگرمی است که انسان را از یاد خدا و امور مهمه غافل میکند.
*حکم فقهی این عناوین چیست؟
قائینی: لعب بر دو نوع است؛ مباح و ممنوع. لغو به معنی کار بیهوده بوده و حکمی ندارد؛ زیرا بر کار بیارزش، اثری مترتب نمیشود و فی حد نفسه، منعی ندارد. لهو به معنای کار بیهوده و همان لغو است و طبق نظر فقها، ملازم با منع نیست. گاهی لهو، اموری است که انسان را سرگرم کرده و از امور عامه مانند یاد خدا منصرف میکند، بهنحویکه انسان در حال اشتغال به آن امور ازخودبیخود میشود، که در این صورت ممنوع است. لهو در متون فقهی، بر غنا اطلاق شده و لذا لهو به این معنا امر حرامی است.
*بایستههای تفریح مشروع چیست؟
قائینی: اگر منظور از تفریح، لعب است، درصورتیکه با عناوین حرام انطباق نداشته باشد، مشروع و در غیر این صورت، نامشروع خواهد بود. اگر تفریح، لهو یا لعب ممنوع مثل قمار نباشد، منعی نخواهد داشت.
*با توجه به اینکه عمده تفریحات ما تلهی عن ذکر الله است و در مجالس دعا و مناجات نیست، پس مصداق لهو خواهد شد؟
قائینی: همانطور که گفتم، معنای لهو این نیست که انسان ذکر خدا نگوید. لهو یعنی انسان بهگونهای از یاد خدا غافل شود که دیگر متوجه حریم الهی از واجبات و محرمات نباشد. غافل شدن از یاد خدا یعنی فرد آنقدر سرگرم بازی است که اگر واجبی ترک شود یا مرتکب حرامی شود، اهمیت نمیدهد. لهو، عملی است که انسان را از یاد خدا منصرف کند، بهگونهای که در اقدام بر گناه، هیچ رادع و مانعی نداشته باشد. به همین دلیل، مصادیق لهو، خیلی محدود است. لهو با لغو که کار بیهوده است و با لعب که بازی است، تفاوت دارد. عدهای میگویند چرخاندن تسبیح، نوعی لهو است که برداشت نادرستی است؛ زیرا گرداندن تسبیح، لعب یا لغو است.
*آیا میتوان گفت وجود مفاهیم مذمومی همچون لعب، لهو و لغو در قرائت فعلی از شریعت، یکی از علل کمرنگ بودن و به رسمیت شناخته نشدن شادی در جوامع اسلامی است؟
قائینی: اطلاق عنوان کشورهای افسرده، مبتنی بر پارامترهایی است که من با آنها موافق نیستم. در حال حاضر، شاد یا افسرده بودن مردم، با موازین غیربومی سنجیده میشود. ممکن است در برخی کشورها، شادی و نشاط در خوشگذرانیهای خاصی نمود پیدا کند و بهطور مثال؛ خوانندگی، خوردن مشروبات الکلی و میگساری ملاک شاد بودن مردم باشد. برای بررسی شادی و نشاط در میان مردم، نباید پارامترهای کشورهای غربی را در کشورهای اسلامی پیاده کرد.
در یک کشور اسلامی، شادی و نشاطی که از حضور در مجالس عبادت، شبهای احیا و مجالس دعا حاصل میشود، بهمراتب بهتر از شادی ناشی از میگساری است؛ بنابراین معیار شادی در بین کشورها و حتی در ادیان و اعتقادات گوناگون، متفاوت است. با توجه به تفاوت سبک زندگی و اعتقادات مردم در کشورهای مختلف، باید امور همگانی را معیار قرار داد.
بهطور مثال؛ اگر نتیجه افسردگی، خودکشی است، باید میزان خودکشی در کشورهای مختلف را معیار قرار داد. معیار شادی فقط کف و سوت زدن و پایکوبی و هرزگی نیست. میزان باید امور مشترکی باشد که موردقبول همه هست، مثل نتایج مترتب بر افسردگی که خودکشی بهعنوان نمونه ذکر شد. من این ادعا را که عراق اولین کشور غمزده و افسرده دنیاست، قبول ندارم. البته مصیبتهای مردم عراق کم نیست اما لذت و شادی که مردم عراق در پذیرایی از زائران و در شعیره و پیادهروی برای زیارت حضرت ابیعبدالله در اربعین دارند، قابلمقایسه با رضایتمندیهایی بیهوده مردم در بعضی از کشورها نیست.
*فقه برای رواج شادی در جامعه چه راهکاری را پیشنهاد میدهد؟
قائینی: وظیفه فقه، تنها تعیین و بیان پارامترهای امور مشروع و تشخیص آنها از موارد نامشروع است و نحوه گسترش شادی در میان مردم بر عهده فقه نیست. البته با اینکه فقه در مقام رواج نشاط در جامعه نیست، توصیفهایی در این زمینه دارد. بهطور مثال، روایت میگوید: «المؤمن حزنه فی قلبه و بشره فی وجهه». اسلام نه تنها با شاد بودن مخالف نیست، بلکه مسلمانان را به شاد کردن دیگران و ادخال سرور بر دیگران توصیه میکند. از نظر شرع، قیافه انسان باید بهگونهای باشد که دیگران را مکدّر نکند. از طرفی، رفع همّ و حزن از دل دیگران و برطرف نمودن مشکلات ایشان، جزء عبادات مهم محسوب شده است.
منبع: "تفریح همواره مصداق لهو و لعب نیست" / پایگاه خبری تحلیلی طلیعه
- تاریخ نشر: شنبه / ۲۸ مهر ۱۳۹۷