|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

اصطلاح «بدیهی» دو کاربرد دارد: گاهی «بدیهی» به قضیه‌ای اطلاق می‌گردد که برای تصدیق آن، نیازمند فکر و نظر نباشیم؛[1] و گاهی به «اولیات» نیز گفته می‌شود. «اولیات» قضایایی‌اند که تصور موضوع و محمول یا طرفینِ نسبت، برای تصدیق و اذعان به حکم قضیه کافی است.[2] بدیهیات در معنای نخست دارای گونه‌‌هایی است که از جمله آنها می‌توان «فطریات» را نام برد. «فطریات» قضایایی هستند که علت صدقشان همواره همراه آنها در ذهن حاضر است.[3] به عنوان مثال، قضیه «عدد چهار بر دو بخش پذیر است»، قضیه‌ای فطری به شمار می‌‌رود؛ زیرا ذهن با تحلیل «عدد چهار» می‌یابد که این عدد از دو عدد «دو» تشکیل یافته و حاصل ضرب آنها می‌باشد و در نتیجه قابل انقسام به آنها خواهد بود.
با توجه به روشن شدن این اصطلاحات، باید گفت؛ این قضیه که «اعتقادات باید به بدیهیات منتهی شوند» از قضایای بدیهی و فطری است؛ زیرا در واقع مصداق قضیه‌ای است که فطری بودن قطعی و یقینی است و آن این‌که«هر گزاره صادقی باید به بدیهیات منتهی گردد». به این بیان که انسان ضرورتاً می‌یابد هر «بالعرضی» باید به یک «بالذات» منتهی گردد. و به عبارت دیگر، هر ثبوت باواسطه‌ای نیازمند ثبوتی بی‌واسطه است. دلیل مطلب نیز آن است که «واسطه» در بالعرض یا با واسطه، به دو صورت قابل تصور است: یا این «واسطه» برای ثبوتش نیازمند واسطه‌ای دیگر است، یا این‌که بدون واسطه دیگری ثبوت آن دانسته می‌شود. اگر خود «واسطه» در ثبوت بالعرض نیازمند واسطه‌ای دیگر باشد و آن دیگری نیز نیازمند واسطه باشد، در این‌صورت به تسلسل می‌انجامد، مگر آن‌که در نهایت به یک «ثبوت بلا واسطه» یا همان «بالذات» منتهی گردد. اگر هم خود واسطه به صورت «بالذات» دارای ثبوت باشد، دیگر احتیاجی به غیر نداشته و صدق قضیه با همان ثابت می‌گردد.
با روشن شدن این مطلب دانسته می‌شود که قضیه «هر اعتقادی باید به اولیات منتهی گردد»، به عنوان مصداقی از قضیه «هر بالعرضی باید به یک بالذات منتهی گردد» به شمار رفته و در نتیجه از جمله قضایای فطری است که ذهنِ انسان صحت آن‌را به جهت حضور علت صدقش در ذهن، به صورت بدیهی می‌یابد. به دیگر سخن، انسان نمی‌تواند حکم به صحت یک قضیه و گزاره نماید، مگر آن‌که صحت آن قضیه یا به صورت بالذات در ذهن انسان شکل گرفته باشد (که بدیهی نامیده می‌شود)، و یا به قضیه‌ای که بالذات صادق است منتهی گردد. پس هر قضیه‌ای یا خودش بدیهی است، و یا به یک بدیهی منتهی می‌گردد.
 
 

[1]. جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الفلسفیة، ص43، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. شهرزوری، شمس الدین، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقایق الربانی، تصحیح، حبیبی، نجفقلی، ص370، تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، 1383ش.

[3]. تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، ج2، ص1279، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 1996م

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: پنجشنبه / ۱۹ مهر ۱۳۹۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی