
ایدئولوژی معمولاً جزمیت دارد. جزمیت یعنی پس از اتخاذ یک رأی، گوشی برای شنیدن رأی مخالف نداشته باشیم. جزمیت، نوعی نفی مطلق تجدید نظر در آرا و عقاید و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آرا و عقاید یک فرد.
مسئله ایدئولوژی و جامعه ایدئولوژیک، یکی از مسائلی است که موافقان و مخالفان زیادی دارد؛ عدهای تمام قد مخالف ایدئولوژیک شدن جامعهاند و عدهای در مقابل برای رسیدن به سعادت راهی به جز ایدئولوژی نمیشناسند؛ برخی هم به نکات مثبت و منفی ایدئولوژی توجه دارند. در ادامه گزارشی از رویکردهای مختلف به این موضوع را میخوانید.
این گونه دولت ها ره آورد قرن بیستم و بحرانهایی هستند که در پاسخ به بحران زمان گذار از دوران سنتی به دوران مدرن پیدا شده اند، و روی هم رفته در دوران گذار، بحران هایی از قبیل بحران هویت، بحران مشارکت، بحران مشروعیت، بحران کارآیی دستگاه های سیاسی، بحران هنجاریابی و بحران توزیع عادلانه، دامن گیر چنین جوامعی می شود .دولت های ایدئولوژیک ذاتا دارای مجموعه ای از بحران ها هستند و در واقع می کوشند تا موجودیت خود را بر اساس همین بحران ها حفظ کنند، و استمرار یابند .
«ایدئولوژی معمولاً جزمیت دارد. جزمیت یعنی پس از اتخاذ یک رأی، گوشی برای شنیدن رأی مخالف نداشته باشیم. جزمیت، نوعی نفی مطلق تجدید نظر در آرا و عقاید و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آرا و عقاید یک فرد.
ایدئولوژیها به دلیل جزمیتی که دارند، معمولاً به تغییر، روی خوش نشان نمیدهند و اگر هم به تغییر، روی خوش نشان بدهند، پس از مجادلات و شکستهای زیاد و مکرر و از سر اجبار است.
ایدئولوژیها عموماً اترپیاییاند; یعنی خیالپردازانه و رؤیاگونه هستند. رؤیاپرور بودن روی دیگر سکهاش، غیر عملی بودن است. ایدئولوژیها از انسان چیزی میخواهند که فوق وسع انسان است.ایدئولوژیها انسانها را به جان هم میاندازند، مرزبندی میکنند، مخالفت زا هستند و نه مخالفت زدا. نوعی دشمن تراشی دارند. علم این گونه نیست، اما دین مرزبندی میکند. هر یک از ادیان خود را برحق و دیگر ادیان را برباطل میدانند. بر ذهن دینداران، و یا لااقل اغلب دینداران، نوعی نگاه طردگرایانه و حذف گرایانه غالب است. به همین دلیل دین ذاتاً ایدئولوژیک است و کسی نمیتواند آن را ایدئولوژیک کند.»
اسلام دینی است که پیروان خود را همواره به تعقل و تفکر و علم ورزی تشویق و ترغیب کرده است و از جمود و تحجر و تقلید مذموم از پیشینیان باز داشته است. سراسر قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام پر است از این گونه تعالیم. اتهام جزم اندیشی (به معنای پذیرش یک رأی و بستن گوش خود به روی سخنان مخالف و نفی مطلق تجدیدنظر و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آرا و عقاید خود) اگر به ادیان دیگر وارد باشد، به اسلام به هیچ وجه وارد نیست. اسلام دین دعوت به حق و عقل و منطق است. دین جدال احسن و گفتگوی بی تعصب است. هم آموزههای اسلام و هم تاریخ آن گواه صادق این مدعاست. بنابراین جزمیت از اسلام نفی میشود.
حجت الاسلام خسروپناه ایدئولوژی دینی را از دین ایدئولوژیک جدا میکند و رویکرد مثبتی نسبت به ایدئولوژی دینی دارد:
بین «دین ایدئولوژیک» و «ایدئولوژی دینی» فرق است، زیرا مراد از اولی منحصرکردن دین در اندیشههای نظام مند این جهانی است و منظور از دومی، چارچوب معرفتی نظام مندی است که از منابع اسلامی به دست آمده و به بایدها و نبایدها میانجامد.
دین اسلام با داشتن قوانین ثابت و قوانین متغیر و ارتباط آنها با نیازهای ثابت و متغیر انسانی، در انطباق خود با نیازهای جدید و ایجاد پیوندهای اجتماعی و ساماندهی ایدئولوژی اسلام در اعصار مختلف توانمند است؛ بنابراین، ایدئولوژی اسلامی، همچون لباس با سایز معینی نیست که تنها بر تن یک جامعه پوشیده شود و برای جوامع دیگر ناسازگار باشد؛ بلکه همچون لباسکشداری است که برای جوامع مختلف هماهنگی دارد.»
وحدت گرایی و انسجام: یکی از کارآمدترین کارویژه ها و خصلتهای ایدئولوژیها، ایجاد انسجام و وحدت در درون و بیرون نظامهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی میباشد. در همه نظامها و حکومتها با حاکمیت یک نوع ایدئولوژی واحد، رفتارها و کنشهای جامعه و افراد جامعه، یکدست و یکپارچه میشود.
شهید مطهری در اینباره میگوید:
انسان از بدو پیدایش، لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده، نیازمند به ایدئولوژی - و به اصطلاح قرآن، شریعت - بوده است . هر چه زمان گذشته و انسان رشد کرده و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است ... آنچه بشر امروز - و به طریق اولی بشر فردا - را وحدت و جهت می بخشد، آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر و شر و باید و نباید برایش می گردد ، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق، به عبارت دیگر، یک ایدئولوژی جامع و کامل است. بشر امروز بیشتر از بشر دیروز نیازمند به چنین فلسفه زندگی [است] ; فلسفه ای که قادر باشد به او دلبستگی به حقایقی ماورای فرد و منافع خود بدهد . امروز دیگر جای تردید نیست که مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی است .
کارکرد ایدئولوژی در حوزه فرد: ایدئولوژی در سطح فرد نیز دارای کارکردهای ویژه است، لذا تاثیرگذاری ایدئولوژی در سطح فرد و شخص بیان گر میزان و قلمرو نفوذ ایدئولوژی است . ایدئولوژی همان کارکردهایی که در حوزه عمومی ایفا می کند، در حوزه شخصی و فردی نیز بر عهده دارد .
لذا ایدئولوژی از یکسوی وحدت و انسجام فکری و عملی فرد را موجب میشود، زیرا ایدئولوژی میتواند نظام فکری هماهنگی در فرد به وجود آورد که کل رفتارها و کردارها و روابط فردی را منسجم و هماهنگ کند. از این روی وحدت و یکپارچگی میتواند به واسطه ایدئولوژی، به کنش و واکنشهای خصوصی و فردی شکل و تعین خاص بخشد. در این رابطه، سید قطب در ضمن بیان یکی دیگر از ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی به کارکرد وحدت گرایی و ایجاد انسجام روانی و روحی انسان بهواسطه ایدئولوژی اشاره میکند و بر این باور است که جهان بینی اسلامی به لحاظ جامعیت و شامل بودن، تمام حرکت و اشیای هستی، عالم را به یک اراده برتر که جامع و همگانی است برمی گرداند. با ارجاع بشر به اراده و مبدأ واحد موجب میشود که افکار، ارزشها، ارزیابیها، و شرایع و قوانین منسجم و یکپارچه شود. با وحدت و انسجام روحی و روان، انسان از خلاء و پوچی در هستی رهایی پیدا کند.
منابع:
-"بحران دولتهای ایدئولوژیک "؛ گفتوگو با حسین بشیریه که در شماره 28 مجله بازتاب اندیشه منتشر شده است.
- مقاله "آیا ایدئولوژیک شدن دین، ممکن و مطلوب است؟" که در شماره 8 مجله بازتاب اندیشه منتشر شده است.
-یادداشت "تفاوت دین ایدئولوژیک وایدئولوژی دینی" به قلم حجت الاسلام خسروپناه/خبرگزاری مهر
آسیبهای احتمالی دولتهای ایدئولوژیک
در درجه ی اول منظور از دولت ایدئولوژیک، دولتی است که بر اساس ایدئولوژی واحدی که مدعی کنترل و تنظیم همه ی وجوه زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه است تاسیس شده و می کوشد تا بر حسب اصول عقاید آن ایدئولوژی زندگی اجتماعی را تنظیم و کنترل کند و هم چنین ابعاد مختلف زندگی اخلاقی و فرهنگی را تحت انضباط در آورد .این گونه دولت ها ره آورد قرن بیستم و بحرانهایی هستند که در پاسخ به بحران زمان گذار از دوران سنتی به دوران مدرن پیدا شده اند، و روی هم رفته در دوران گذار، بحران هایی از قبیل بحران هویت، بحران مشارکت، بحران مشروعیت، بحران کارآیی دستگاه های سیاسی، بحران هنجاریابی و بحران توزیع عادلانه، دامن گیر چنین جوامعی می شود .دولت های ایدئولوژیک ذاتا دارای مجموعه ای از بحران ها هستند و در واقع می کوشند تا موجودیت خود را بر اساس همین بحران ها حفظ کنند، و استمرار یابند .
ایدئولوژی؛ جزمیت، مخالفت با تغییر و رویا پردازی
مصطفی ملکیان یکی از مخالفین سرسخت ایدئولوژیک شدن فرد و جامعه است او در نقد این مفهوم میگوید:«ایدئولوژی معمولاً جزمیت دارد. جزمیت یعنی پس از اتخاذ یک رأی، گوشی برای شنیدن رأی مخالف نداشته باشیم. جزمیت، نوعی نفی مطلق تجدید نظر در آرا و عقاید و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آرا و عقاید یک فرد.
اتهام جزم اندیشی اگر به ادیان دیگر وارد باشد، به اسلام به هیچ وجه وارد نیست. اسلام دین دعوت به حق و عقل و منطق است. دین جدال احسن و گفتگوی بی تعصب است.
ایدئولوژیها عموماً اترپیاییاند; یعنی خیالپردازانه و رؤیاگونه هستند. رؤیاپرور بودن روی دیگر سکهاش، غیر عملی بودن است. ایدئولوژیها از انسان چیزی میخواهند که فوق وسع انسان است.ایدئولوژیها انسانها را به جان هم میاندازند، مرزبندی میکنند، مخالفت زا هستند و نه مخالفت زدا. نوعی دشمن تراشی دارند. علم این گونه نیست، اما دین مرزبندی میکند. هر یک از ادیان خود را برحق و دیگر ادیان را برباطل میدانند. بر ذهن دینداران، و یا لااقل اغلب دینداران، نوعی نگاه طردگرایانه و حذف گرایانه غالب است. به همین دلیل دین ذاتاً ایدئولوژیک است و کسی نمیتواند آن را ایدئولوژیک کند.»
بیشتر بخوانید
اسلام مبرا از برچسبهای منفی ایدئولوژی
اگر ایدئولوژی عقیدهای است بی دلیل، اسلام دینی است که پذیرش آن از روی دلیل است. البته مقصود از دلیل، تنها دلیل فلسفی و برهانی نیست، بلکه هر نوع دلیلی است که در عرف عقلا به عنوان یک روش معرفت بخش به رسمیت شناخته شده باشد; خواه دلیل منطقی باشد یا دلیل تجربی و یا تاریخی. اگر پایههای اصلی اعتقادات دینی مدلل باشند و با ادله کافی حجیت و اعتبار وحی به اثبات برسد، آنگاه دیگر لازم نیست برای تک تک آنچه در قرآن آمده است دلیل آورد.یکی از کارآمدترین کارویژه ها و خصلتهای ایدئولوژیها، ایجاد انسجام و وحدت در درون و بیرون نظامهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی میباشد.
حجت الاسلام خسروپناه ایدئولوژی دینی را از دین ایدئولوژیک جدا میکند و رویکرد مثبتی نسبت به ایدئولوژی دینی دارد:
بین «دین ایدئولوژیک» و «ایدئولوژی دینی» فرق است، زیرا مراد از اولی منحصرکردن دین در اندیشههای نظام مند این جهانی است و منظور از دومی، چارچوب معرفتی نظام مندی است که از منابع اسلامی به دست آمده و به بایدها و نبایدها میانجامد.
دین اسلام با داشتن قوانین ثابت و قوانین متغیر و ارتباط آنها با نیازهای ثابت و متغیر انسانی، در انطباق خود با نیازهای جدید و ایجاد پیوندهای اجتماعی و ساماندهی ایدئولوژی اسلام در اعصار مختلف توانمند است؛ بنابراین، ایدئولوژی اسلامی، همچون لباس با سایز معینی نیست که تنها بر تن یک جامعه پوشیده شود و برای جوامع دیگر ناسازگار باشد؛ بلکه همچون لباسکشداری است که برای جوامع مختلف هماهنگی دارد.»
وجوه مثبت نظام ایدئولوژیک
اگر حتی وجوه منفی ایدئولوژی را بپذیریم، نمیتوانیم به طور مطلق کارکردهای ایدئولوژی را انکار کنیم؛ چرا که ایدئولوژی کارکردهای مثبتی هم دارد. با تحقق کارکردهای کلی و کلان ایدئولوژی، ایدئولوژی به عنوان یک نظام و دستگاه فکری و عقیدتی، توانایی ایجاد هماهنگی میان جریان عمل و منطق عمل خود را به نمایش میگذارد.وحدت گرایی و انسجام: یکی از کارآمدترین کارویژه ها و خصلتهای ایدئولوژیها، ایجاد انسجام و وحدت در درون و بیرون نظامهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی میباشد. در همه نظامها و حکومتها با حاکمیت یک نوع ایدئولوژی واحد، رفتارها و کنشهای جامعه و افراد جامعه، یکدست و یکپارچه میشود.
با ارجاع بشر به اراده و مبدأ واحد موجب میشود که افکار، ارزشها، ارزیابیها، و شرایع و قوانین منسجم و یکپارچه شود. با وحدت و انسجام روحی و روان، انسان از خلاء و پوچی در هستی رهایی پیدا کند.
انسان از بدو پیدایش، لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده، نیازمند به ایدئولوژی - و به اصطلاح قرآن، شریعت - بوده است . هر چه زمان گذشته و انسان رشد کرده و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است ... آنچه بشر امروز - و به طریق اولی بشر فردا - را وحدت و جهت می بخشد، آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر و شر و باید و نباید برایش می گردد ، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق، به عبارت دیگر، یک ایدئولوژی جامع و کامل است. بشر امروز بیشتر از بشر دیروز نیازمند به چنین فلسفه زندگی [است] ; فلسفه ای که قادر باشد به او دلبستگی به حقایقی ماورای فرد و منافع خود بدهد . امروز دیگر جای تردید نیست که مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی است .
کارکرد ایدئولوژی در حوزه فرد: ایدئولوژی در سطح فرد نیز دارای کارکردهای ویژه است، لذا تاثیرگذاری ایدئولوژی در سطح فرد و شخص بیان گر میزان و قلمرو نفوذ ایدئولوژی است . ایدئولوژی همان کارکردهایی که در حوزه عمومی ایفا می کند، در حوزه شخصی و فردی نیز بر عهده دارد .
لذا ایدئولوژی از یکسوی وحدت و انسجام فکری و عملی فرد را موجب میشود، زیرا ایدئولوژی میتواند نظام فکری هماهنگی در فرد به وجود آورد که کل رفتارها و کردارها و روابط فردی را منسجم و هماهنگ کند. از این روی وحدت و یکپارچگی میتواند به واسطه ایدئولوژی، به کنش و واکنشهای خصوصی و فردی شکل و تعین خاص بخشد. در این رابطه، سید قطب در ضمن بیان یکی دیگر از ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی به کارکرد وحدت گرایی و ایجاد انسجام روانی و روحی انسان بهواسطه ایدئولوژی اشاره میکند و بر این باور است که جهان بینی اسلامی به لحاظ جامعیت و شامل بودن، تمام حرکت و اشیای هستی، عالم را به یک اراده برتر که جامع و همگانی است برمی گرداند. با ارجاع بشر به اراده و مبدأ واحد موجب میشود که افکار، ارزشها، ارزیابیها، و شرایع و قوانین منسجم و یکپارچه شود. با وحدت و انسجام روحی و روان، انسان از خلاء و پوچی در هستی رهایی پیدا کند.
منابع:
-"بحران دولتهای ایدئولوژیک "؛ گفتوگو با حسین بشیریه که در شماره 28 مجله بازتاب اندیشه منتشر شده است.
- مقاله "آیا ایدئولوژیک شدن دین، ممکن و مطلوب است؟" که در شماره 8 مجله بازتاب اندیشه منتشر شده است.
-یادداشت "تفاوت دین ایدئولوژیک وایدئولوژی دینی" به قلم حجت الاسلام خسروپناه/خبرگزاری مهر
- تاریخ نشر: يكشنبه / ۱۸ شهریور ۱۳۹۷