|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

رابطه تفسیر قرآن با هرمنوتیک

بازدید : ۵۰۲ بار
دسته بندی : قران ,
رابطه تفسیر قرآن با هرمنوتیک
برخى دیدگاه‌‏ها در هرمنوتیک متون، مى‌‏تواند با تفسیر قرآن سازگار باشد (همچون تأکید بر فهم نیّت گوینده که در تفسیر قرآن نیز مورد تأکید است).ولى برخى دیدگاه‏‌ها که منتهى به نسبت در فهم و عدم تطابق فهم با واقع یا بى‌‏اعتنایى به نیّت مؤلّف مى‌‏شود با تفسیر قرآن ناسازگار است.

مبحث هرمنوتیک چند صباحى است، در مباحث قرآنى مطرح شد، و برخى از نویسندگان آن را در ردیف روش ‏هاى تفسیر قرآن تحت عنوان «روش تفسیر هرمنوتیک قرآن» مطرح کرده‏ اند. و برخى دیگر از نویسندگان این مبحث را زیر مجموعه‏ ى «گرایش ادبى تفسیر قرآن» قرار داده ‏اند.

صرف نظر از درستى یا نادرستى این کار، مبحث هرمنوتیک و رابطه ‏ى آن با تفسیر قرآن و روش‏ هاى تفسیرى نیاز به بررسى دارد. اما دیدگاه ‏ها در موضوع هرمنوتیک بسیار گسترده و متفاوت است، و پذیرش هر کدام لوازم خاصى دارد که گاه با لوازم پذیرش دیدگاه دیگر متناقض است، از این رو بررسى این مبحث نیازمند تألیف مستقل و برترى آن در سطح دانش پژوهان دکترى است.

پیشینه‌ى هرمنوتیک‏

واژه ‏ى هرمنوتیک ECITIUENEMREH از معنى یونانى ECITIUENEMREH» به معناى «تفسیر کردن» است. این واژه از زمان افلاطون به کار مى‏ رفته است و به معناى به فهم در آوردن چیزى یا موقعیتى مبهم است. ارسطو از این لفظ براى نام‏گذارى بخشى از کتاب «ارغنون» (که درباره ‏ى منطق قضایا است) استفاده کرد.

معمولًا در ریشه یابى لغوى هرمنوتیک ربط روشنى میان واژه و «هرمس» خداى پیام رسان یونانیان، برقرار مى‏ کنند. این تا قبل از قرن هفده‏ میلادى شاخه ‏اى خاص از دانش را سراغ نداریم که به نام هرمنوتیک نامیده شده باشد. و تنها از قرن هفدهم به بعد هرمنوتیک شاخه ‏اى از دانش بشرى شد.

هرمنوتیک در بستر تاریخ

هرمنوتیک به طور رسمى از قرن هفدهم میلادى شروع شد. دان هاور نخستین کسى است که واژه ‏ى هرمنوتیک را در عنوان کتابش گنجاند، نام کتاب او «هرمنوتیک قدسى یا روش تفسیر متون مقدس» بود.

برخى صاحب نظران نهضت اصلاح دینى را نقطه ‏ى آغاز هرمنوتیک مى‏ دانند، اما شلایر ماخر  (1768- 1834 م) را بنیانگذار هرمنوتیک جدید مى‏ دانند. و نخستین بار در حدود صد سال پیش ویلیام دیلتاى (1833-. 1911 م) هرمنوتیک به عنوان یک روش اندیشه تدوین شد که هدف آن بالا بردن ارزش علوم انسانى و هم‏ردیف کردن آن با علوم تجربى بود.

تا اینجا دانشمندان هرمنوتیک بر نیّت مؤلّف در فهم متن تأکید مى‏ کردند. اما به دنبال آنان دیدگاه دیگرى در هرمنوتیک پیدا شد که مارتین هایدگر (1889- 1976 م) و گادامر (1900 م) پایه گذار آن بودند و بر کاوش فلسفى در موضوع فهم تأکید مى‏ کردند و از نقش نیّت مؤلّف در متن کاست.

رابطه‏‌ى هرمنوتیک با تفسیر قرآن

برخى دانشمندان مصر همچون محمد ابراهیم شریف در کتاب «اتجاهات التجدید فی تفسیر القرآن» و عفت محمد شرقاوى در کتاب «الفکر الدینی فی مواجهة العصر» و نصرحامد ابوزید در کتاب «نقد الخطاب الدینى» به کاربرد هرمنوتیک در تفسیر قرآن روى آوردند، سپس در ایران نیز افرادى همچون محمد مجتهد شبسترى در کتاب «هرمنوتیک کتاب و سنّت» بدان پرداختند. به عقیده‏ى برخى نویسندگان، متفکّران هرمنوتیک مسلمان اصول روشن تفسیر متون خود را از دانشمند زبان‏شناس سوئیسى به نام «فردیناند سوسیر» (1857- 1931) گرفته‏اند.

در اینجا لازم است مهم‏ترین مشخصات و آموزه ‏هاى تفسیر قرآن مشهور را در برابر تفسیر هرمنوتیکى بیان کنیم تا دعاوى طرفین روشن شود و داورى آسان گردد:

الف) ویژگى‌ها و آموزه‏‌هاى تفسیر قرآن مشهور
1. مفسّر در جستجوى معناى متن است و معناى متن همان مقصود و مراد جدّى متکلّم و مولّف است، و متون مقدّس پیام‏هاى الهى براى بشر هستند که هدف مفسّر درک پیام نهایى متن است.

2. رسیدن به معناى متن (مقصود متکلّم ومولّف) از طریق پیمودن روش متعارف و عقلایى فهم متن میسّر است که بر اساس حجّیت ظواهرالفاظ استوار است. و دلالت الفاظ تابع وضع لغوى و اصول و قواعد عقلایى محاوره و تفهیم و تفاهم است که هر متکلّم و مخاطبى در هر زبان بر اساس آنها سخن مى ‏گویند و مى ‏فهمند.

3. مفسّر گاهى به فهم تعیینى از متن مى‏ رسد (مثل فهم نصوص) و گاهى به فهم ظنّى از متن مى ‏رسد (مثل فهم ظواهر) و گاهى در فهم متن خطا مى‏ کند.

4. معیارهایى براى تشخیص خطاهاى مفسّران وجود دارد که از جمله‏ ى آنها قوانین منطق، قواعد عقلایى محاوره (اصول الفقه) و قواعد تفسیر است که برخى از آنها توسط پیشوایان دینى بیان شده است (همچون قاعده ‏ى تفسیر به رأى) و برخى توسط دانشمندان تدوین شده است. هر گاه فهم و تفسیر متن مطابق قواعد فوق بود حجّت و معتبر است. بنابر این نسبى گرایى در فهم متن بى‏ معناست چون فهم‏ هاى صحیح و فهم‏ هاى نادرست قابل تشخیص است.

5. فاصله ‏ى زمانى عصر مفسّر با زمان پیدایش متن مانع جدّى براى دست یابى به مقصود و مراد جدّى متن قرآن نیست.

6. مفسّر حق ندارد ذهنیّت ‏ها و پیش‏داورى‏ هاى خود را بر متن تحمیل‏ کند و گرنه گرفتار تفسیر به رأى مى‏ شود که ممنوع و حرام است و تفسیر او را غیر معتبر مى‏ سازد. و باید تا حد امکان خود را از این پیش داورى‏ ها تهى نماید (هر چند که به طور کامل ممکن نیست).

7. متن قرآن از خداست و پیامبر صلى الله علیه و آله نقشى در تعیین لفظ و محتواى وحى نداشته است بلکه بارها از طرف خدا تهدید شده که اگر کلمه ‏اى کم و زیاد کند مجازات مى ‏شود.

ب) ویژگى‌ها و آموزه‏‌ها و پیامدهاى تفسیر هرمنوتیکى از قرآن
1. فهم متن محصول ترکیب و امتزاج افق معنایى مفسّر با افق معنایى متن است، بنابر این دخالت ذهنیّت مفسّر در فهم، نه امرى مذموم، بلکه شرط وجودى حصول فهم است و واقعیتى اجتناب ‏ناپذیر است.

2. درک عینى متن، به معناى امکان دست‏یابى به فهم مطابق با واقع، امکان ‏پذیر نیست. زیرا عنصر سوبژ کتیو (یعنى ذهنیت و پیش داورى مفسّر) شرط حصول فهم است و در هر دریافتى، لاجرم پیش دانسته ‏هاى مفسّر دخالت مى‏ کند.

3. فهم متن عملى بى ‏پایان و امکان قرائت ‏هاى مختلف از متن، بدون هیچ محدودیتى وجود دارد. زیرا فهم متن، امتزاج افق معنایى مفسّر با متن است و به واسطه‏ ى تغییر مفسّر و افق معنایى او، قابلیت نامحدودى از امکان ترکیب فراهم مى‏ آید.

4. هیچ گونه فهم ثابت و غیر سیّالى وجود ندارد و درک نهایى و غیرقابل تغییرى از متن نداریم.

5. هدف از تفسیر متن، درک «مراد مولّف» نیست، ما با متن مواجه هستیم نه با پدید آورنده ‏ى آن. نویسنده یکى از خوانندگان متن است و بر دیگر مفسّران یا خوانندگان متن رجحانى ندارد.

متن، موجود مستقلّى است که با مفسّر به گفتگو مى‏ پردازد و فهم آن محصول این مکالمه است، براى مفسّر اهمیتى ندارد که مولّف و صحب سخنى، قصد القاى چه معنا و پیامى را داشته است.

6. نص قرآن متنى زبانى است که یک محصول فرهنگى است و زبان آن مختصّ اولین دریافت کننده است، و زبان هرگز از فرهنگ و واقعیت‏ هاى زمان جدا نیست. نصّ قرآن از واقعیت ‏ها و فرهنگ زمان شکل گرفته است.

یادآورى: مطالبى که تحت عنوان قرآن و فرهنگ زمانه، مطرح مى شود و برخى به قرآن نسبت مى ‏دهند که عناصر فرهنگ جاهلى عرب را اخذ کرده است، نتیجه و پیامد همین مطلب است.

7. برخى نصوص قرآن شواهد تاریخى است که به شرایط خاص صدور آن اختصاص دارد همچون: جن، شیطان، حسد، ربا، دعا، تعویذ و احکام مربوط به بردگى، که قابل تسرّى به شرایط متفاوت زمان ما نیست.

تذکر: هرمنوتیک با موضوعات دیگر قرآن همچون تأویل و نیز در مبحث پلورالیسم (تکثّر گرایى) و مانند آن پیوند و تعامل دارد که از بیان همه‏ ى این موارد صرف نظر مى‏ کنیم.

برخى دیدگاه ‏ها در هرمنوتیک متون، مى ‏تواند با تفسیر قرآن سازگار باشد (همچون تأکید بر فهم نیّت گوینده که در تفسیر قرآن نیز مورد تأکید است). ولى برخى دیدگاه‏ ها که منتهى به نسبت در فهم و عدم تطابق فهم با واقع یا بى‏ اعتنایى به نیّت مؤلّف مى ‏شود با تفسیر قرآن ناسازگار است.

و نیز روشن شد که نتایج هرمنوتیکى تفسیر متون ادبى همچون تأثیرپذیرى مطلق از فرهنگ زمانه در مورد قرآن صادق نیست.البته براى هرمنوتیک و رابطه‏ ى آن با تفسیر قرآن نیازمند بحث و تحقیق بیشترى است.

منبع:
سایت حوزه؛ مطلب "هرمنوتیک و رابطه تفسیر قرآن با هرمنوتیک"؛ پرسش و پاسخ هاى قرآنى، ج‏1، ص:
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: يكشنبه / ۲۸ مرداد ۱۳۹۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی