
آموزههای قرآنی به عنوان مهمترین خاستگاه حقوق شهروندی با تأکید بر برابری و برادری همة افراد از هر نژاد و رنگ، هرگونه امتیاز بندی و تفاوت گذاری براساس ویژگیهای مادی و ظاهری را مردود اعلام نموده و ...
حقوق شهروندی که مجموعهای از حقوق عمومی و خصوصی را تشکیل میدهد، بیانگر حقوق ذاتی، فطری و طبیعی انسانها در دل اجتماع است. این حقوق برخاسته از حیثیت انسانی و کرامت ذاتی بشر است و در حالت معمول، قابل سلب از شهروندان نیست و دولتها همواره ملزم و مکلف به حفظ و رعایت این حقوق هستند.
شهروند فقط به ساکن یک شهر گفته نمیشود بلکه معنایی فراتر از آن را به همراه دارد؛ در فرهنگ علوم سیاسی، شهروند به کسی اطلاق میشود که از حقوق و امتیازات مندرج در قانون اساسی یک کشور استفاده کند.
در فرهنگ فارسی امروز، به کسی که اهل یک کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد «شهروند» گفته میشود. بر این اساس میتوان گفت شهروند فردی است که در رابطه با یک دولت از سویی از حقوق سیاسی و مدنی برخوردار است و از سوی دیگر در برابر آن، تکالیفی برعهده دارد.
رعایا (شهروندان) همزمان دارای حقوق و تکالیفی متناسب بودند. این حقوق و تکالیف لازم و ملزوم یکدیگر بودند و هیچ یک بدون دیگری در نظر گرفته نمیشد.
در نظام حقوقی اسلام، شهروندی، موقعیتی است که عرب و عجم به طور یکسان در مقابل حاکم خود دارند و در عین اینکه دارای حقوقی هستند ملزم به انجام وظایفی نیز میباشند در این نظام مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست بلکه هر شهروندی همچون مسلمانان عضو جامعه اسلامی محسوب میشود و به معنای امروزی از حقوق شهروندی برخوردار است.
امت مسلمان به همراه غیرمسلمان در مدینة النبی، در عین حفظ استقلال جامعه دینی خود جامعه سیاسی واحدی را به وجود آوردند و پیامبر(ص) نیز وحدت انسانی را جایگزین وحدت قومی و قبیلهای نمود. احادیثی چون «الناس سواء کاسنان المشط؛ [1] مردم مانند دانه هاى شانه برابرند.» ، «لافضل لعربی علی عجمی الّا بالتقوی»[2] و ... به خوبی بیانگر و تصدیق کننده این مطلب است.
پیامبر اکرم(ص) با الهام از آموزههای وحیانی، شاخصههای حقوق شهروندی را در میان شهروندان جامعه اسلامی به بهترین نحو ممکن به اجرا درآورد.
آموزههای قرآنی به عنوان مهمترین خاستگاه حقوق شهروندی با تأکید بر برابری و برادری همة افراد از هر نژاد و رنگ، هرگونه امتیاز بندی و تفاوت گذاری براساس ویژگیهای مادی و ظاهری را مردود اعلام نموده[3] و تنها معیار برتری افراد بر یکدیگر را تقوای الهی معرفی میکند[4]. قرآن در خطابات خود تمامی مردم را مورد خطاب قرار میدهد (یا ایُّهَا النَاس...) و ذکری از قبیلة خاص، ملت یا نژادی به میان نمیآورد.
حقوق اجتماعی ناظر است بر حق برخورداری از رفاه اقتصادی و اجتماعی که به عنوان مزایای مشارکت در حیات جامعه به افراد تعلق میگیرد از قبیل عدالت اجتماعی (برابری در فرصتها) حق برخورداری از یک استاندارد معین آموزشی (تعلیم و تربیت)، حق کارکردن، استحقاق بهرهمندی از خدمات بهداشتی، مزایای رفاهی و سایر خدمات اجتماعی.
از نظر امام آزادی جزء اولین حقوق مردم است و موهبتی است از جانب ذات باریتعالی و حکومتها نمیتوانند این حق را نادیده بگیرند. ایشان در این رابطه میفرماید: «حق اولیة بشر است که من میخواهم آزاد باشم من میخواهم حرفم آزاد باشد»[5] .
ایشان اولین مرحله شکلگیری تمدن را آزادی ملتها قلمداد کردهاند و مملکتی که فاقد آزادی است را فاقد تمدن میدانند[6].
امام آزادی را امری واضح و بینیاز از تعریف میدانستند و آن را از بنیادهای اسلام [7] و بهترین نعمت داده شده به بشر از جانب خدای تعالی میشمردند[8] .
«اسلام بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همة انسانها قرار داده است بهرهمند شوند ما به بهترین وجه از آنها نگهداری میکنیم در جمهوری اسلامی (حتی) کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند[9] . «اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند»[10].
عدالت از ریشة «عدل» است و در تفکر عام به معنای مساوات و برابری است و لیکن در واقع به معنی تقسیط بر اساس راستی و کمال است.
در آیات متعددی از کتاب قرآن به اهمیت اقامه عدالت در بین مردم اشاره شده به طوری که یکی از اهداف اصلی بعثت انبیا اقامة عدل بیان شده است. همچنین از اوصاف ثبوتی ذاتی خداوند متعال، عدالت است و انسان نیز از ابتدای تاریخ نسبت به این ارزش والا نوعی شیفتگی و دلبستگی خاص داشته است.
اساساً از رموز موفقیت اسلام و گسترش وسیع آن در کمتر از نیم قرن، تأکید بر عدالت و نفی هرگونه تبعیض بود. در آیات متعددی نیز مؤمنان سفارش به اقامه عدالت شدهاند
امام، امنیت را لازمة همة امور مربوط به سعادت دنیوی میدانستند و تأمین و حفظ آن را از تکالیف دولت اسلامی میشمردند. در جایی میفرمایند: «در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست، و در محیط طاغوتی رعب است».*
پی نوشتها:
[1] بحار الانوار، ج 61، ص 65
[2] وسائل الشیعه، ج 18، ص 13
[3] سوره نساء، آیه 1
[4] سوره حجرات، آیه 13
[5] صحیفه امام، ج3: 510
[6] همان،ج5 : 32
[7] همان، ج4 : 242
[8] همان، ج7 : 368 ـ 367
[9] همان، ج4 : 364
[10] همان، ج 5 : 401
[11] همان، ج6: 443
*این متن خلاصه ای است از مقاله "حقوق شهروندی از نگاه امام خمینی(س)" به قلم آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی و محمد مهریزی ثانی که در شماره 61 مجله "متین" منتشر شده است.
مفهوم شهروند در لغت و اصطلاح
شهروند در ادبیات ما واژهای نو محسوب میشود به طوری که حتی در فرهنگهای عمومی مثل فرهنگ معین و عمید این واژه مطرح نشده است و میتوان گفت واژهای وارداتی است. ولیکن با اندکی تأمل درمییابیم که در فرهنگ ملی و اسلامی ما، واژههایی از قبیل رعیت، ملت، امت، بومی، مقیم، ابنا، تابع، مردم و ... وجود دارند که با این واژه ارتباط نزدیکی دارند.در نظام حقوقی اسلام، شهروندی، موقعیتی است که عرب و عجم به طور یکسان در مقابل حاکم خود دارند و در عین اینکه دارای حقوقی هستند ملزم به انجام وظایفی نیز میباشند
شهروند فقط به ساکن یک شهر گفته نمیشود بلکه معنایی فراتر از آن را به همراه دارد؛ در فرهنگ علوم سیاسی، شهروند به کسی اطلاق میشود که از حقوق و امتیازات مندرج در قانون اساسی یک کشور استفاده کند.
در فرهنگ فارسی امروز، به کسی که اهل یک کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد «شهروند» گفته میشود. بر این اساس میتوان گفت شهروند فردی است که در رابطه با یک دولت از سویی از حقوق سیاسی و مدنی برخوردار است و از سوی دیگر در برابر آن، تکالیفی برعهده دارد.
مردم مانند دانههاى شانه برابرند
در متون دینی ما بهترین تعبیر معادل با شهروندی «رعیت» است و در مقابل از حاکم و مسئولین به عنوان «راعی» یاد شده است و در اندیشه اسلامی بین این دو همواره رابطهای دو سویه و متقابل برقرار بوده است.رعایا (شهروندان) همزمان دارای حقوق و تکالیفی متناسب بودند. این حقوق و تکالیف لازم و ملزوم یکدیگر بودند و هیچ یک بدون دیگری در نظر گرفته نمیشد.
در نظام حقوقی اسلام، شهروندی، موقعیتی است که عرب و عجم به طور یکسان در مقابل حاکم خود دارند و در عین اینکه دارای حقوقی هستند ملزم به انجام وظایفی نیز میباشند در این نظام مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست بلکه هر شهروندی همچون مسلمانان عضو جامعه اسلامی محسوب میشود و به معنای امروزی از حقوق شهروندی برخوردار است.
پیامبر اکرم(ص) با الهام از آموزههای وحیانی، شاخصههای حقوق شهروندی را در میان شهروندان جامعه اسلامی به بهترین نحو ممکن به اجرا درآورد.
امت مسلمان به همراه غیرمسلمان در مدینة النبی، در عین حفظ استقلال جامعه دینی خود جامعه سیاسی واحدی را به وجود آوردند و پیامبر(ص) نیز وحدت انسانی را جایگزین وحدت قومی و قبیلهای نمود. احادیثی چون «الناس سواء کاسنان المشط؛ [1] مردم مانند دانه هاى شانه برابرند.» ، «لافضل لعربی علی عجمی الّا بالتقوی»[2] و ... به خوبی بیانگر و تصدیق کننده این مطلب است.
تاریخچه حقوق شهروندی در اسلام
پیشینه حقوق شهروندی در اسلام به زمان هجرت پیامبر اکرم(ص) به یثرب (مدینه النبی) بازمیگردد و اولین بارقههای تشکیل حکومت اسلامی از آن زمان پدیدارگشت. چراکه حقوق شهروندی زمانی موضوعیت دارد که هر دو رکن آن، یعنی حکومت و مردم، شکل گرفته باشد به دیگر سخن، ظرف تحقق حقوق شهروندی تشکیل حکومت است.پیامبر اکرم(ص) با الهام از آموزههای وحیانی، شاخصههای حقوق شهروندی را در میان شهروندان جامعه اسلامی به بهترین نحو ممکن به اجرا درآورد.
آموزههای قرآنی به عنوان مهمترین خاستگاه حقوق شهروندی با تأکید بر برابری و برادری همة افراد از هر نژاد و رنگ، هرگونه امتیاز بندی و تفاوت گذاری براساس ویژگیهای مادی و ظاهری را مردود اعلام نموده[3] و تنها معیار برتری افراد بر یکدیگر را تقوای الهی معرفی میکند[4]. قرآن در خطابات خود تمامی مردم را مورد خطاب قرار میدهد (یا ایُّهَا النَاس...) و ذکری از قبیلة خاص، ملت یا نژادی به میان نمیآورد.
حقوق مدنی، سیاسی و اجتماع؛ عناصر حقوق شهروندی
مشهورترین تقسیم در باب عناصر حقوق شهروندی، اقسام سه گانه حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است که در نظام حقوقی غرب مطرح شد. حقوق مدنی ناظر است بر حق آزادی، برابری و مساوات در قبال قانون و ممنوعیت تبعیض و حمایت از اشخاص (شهروندان) در برابر اقدامات غیرقانونی دولت. حقوق سیاسی به حقوقی اطلاق میشود که برای مشارکت فعالانه در فرایندهای دموکراتیک حکومت ضروری است از قبیل حق انتخاب کردن و شدن، آزادی اجتماعات عمومی، آزادی احزاب و انجمنها و ...حقوق اجتماعی ناظر است بر حق برخورداری از رفاه اقتصادی و اجتماعی که به عنوان مزایای مشارکت در حیات جامعه به افراد تعلق میگیرد از قبیل عدالت اجتماعی (برابری در فرصتها) حق برخورداری از یک استاندارد معین آموزشی (تعلیم و تربیت)، حق کارکردن، استحقاق بهرهمندی از خدمات بهداشتی، مزایای رفاهی و سایر خدمات اجتماعی.
حق آزادی، حق اولیه بشر
واژة آزادی دارای دو جنبه سلبی و ایجابی است از نظر سلبی آزادی مترادف با نبود مانع و فقدان محدودیت است براین اساس آزاد کسی است که اگر میل و قدرت و ذکاوت انجام کاری را داشته باشد با مانع رو به رو نشود. از نظر ایجابی آزادی عبارت است از توان انتخاب و تصمیمگیری به اختیار خویش و به دور از فشار نیروهای خارجی، این مفهوم از آزادی به حاکمیت فرد بر خویشتن باز میگردد. با این توصیف باید گفت آزادی مورد بحث در نظام حقوقی بیشتر بیانگر وجه سلبی آزادی است؛ بنابراین مفهم سلبی آزادی به معنای نبود هر قید و بندی است.اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند
از نظر امام آزادی جزء اولین حقوق مردم است و موهبتی است از جانب ذات باریتعالی و حکومتها نمیتوانند این حق را نادیده بگیرند. ایشان در این رابطه میفرماید: «حق اولیة بشر است که من میخواهم آزاد باشم من میخواهم حرفم آزاد باشد»[5] .
ایشان اولین مرحله شکلگیری تمدن را آزادی ملتها قلمداد کردهاند و مملکتی که فاقد آزادی است را فاقد تمدن میدانند[6].
امام آزادی را امری واضح و بینیاز از تعریف میدانستند و آن را از بنیادهای اسلام [7] و بهترین نعمت داده شده به بشر از جانب خدای تعالی میشمردند[8] .
«اسلام بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همة انسانها قرار داده است بهرهمند شوند ما به بهترین وجه از آنها نگهداری میکنیم در جمهوری اسلامی (حتی) کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند[9] . «اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند»[10].
حق عدالت اجتماعی
از عالیترین مفاهیم بشری که اساس آموزههای پیامبران الهی است، عدالت میباشد؛ عدالت عامل تعادل همه ارزشها بالاخص ارزش اقتصادی است و ملاک تحقق آن در نظام اسلامی، «میزان» بیان شده است. وجود عدالت منجر به شکوفایی استعدادها، ریشهکنی فقر و فحشا، دوام حکومتها و اطاعت مردم از دولتمردان میشود.اساساً از رموز موفقیت اسلام و گسترش وسیع آن در کمتر از نیم قرن، تأکید بر عدالت و نفی هرگونه تبعیض بود. در آیات متعددی نیز مؤمنان سفارش به اقامه عدالت شدهاند
عدالت از ریشة «عدل» است و در تفکر عام به معنای مساوات و برابری است و لیکن در واقع به معنی تقسیط بر اساس راستی و کمال است.
در آیات متعددی از کتاب قرآن به اهمیت اقامه عدالت در بین مردم اشاره شده به طوری که یکی از اهداف اصلی بعثت انبیا اقامة عدل بیان شده است. همچنین از اوصاف ثبوتی ذاتی خداوند متعال، عدالت است و انسان نیز از ابتدای تاریخ نسبت به این ارزش والا نوعی شیفتگی و دلبستگی خاص داشته است.
اساساً از رموز موفقیت اسلام و گسترش وسیع آن در کمتر از نیم قرن، تأکید بر عدالت و نفی هرگونه تبعیض بود. در آیات متعددی نیز مؤمنان سفارش به اقامه عدالت شدهاند
حق امنیت
منظور از حق امنیت این است که «فرد از هرگونه تعرض و تجاوز مانند قتل، جرح، ضرب، توقیف، حبس، تبعید و سایر مجازاتهای غیرقانونی و خودسرانه یا اعمالی که منافی شئون و حیثیت انسانی اوست مانند اسارت، تملک، بهرهکشی، بردگی و فحشا و غیره مصون و در امان باشد»؛ این حق همچون سپری حمایتی برای همه انواع آزادیهای شخصی تلقی میشود.امام، امنیت را لازمة همة امور مربوط به سعادت دنیوی میدانستند و تأمین و حفظ آن را از تکالیف دولت اسلامی میشمردند. در جایی میفرمایند: «در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست، و در محیط طاغوتی رعب است».*
پی نوشتها:
[1] بحار الانوار، ج 61، ص 65
[2] وسائل الشیعه، ج 18، ص 13
[3] سوره نساء، آیه 1
[4] سوره حجرات، آیه 13
[5] صحیفه امام، ج3: 510
[6] همان،ج5 : 32
[7] همان، ج4 : 242
[8] همان، ج7 : 368 ـ 367
[9] همان، ج4 : 364
[10] همان، ج 5 : 401
[11] همان، ج6: 443
*این متن خلاصه ای است از مقاله "حقوق شهروندی از نگاه امام خمینی(س)" به قلم آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی و محمد مهریزی ثانی که در شماره 61 مجله "متین" منتشر شده است.
- تاریخ نشر: سه شنبه / ۲۳ مرداد ۱۳۹۷