
ثمره رجوع غیرعاقلانه برخی از جریانات مسلمان به متون اسلامی، فهم جامدانه و ظاهرگرایانهی نقل و عدم تشخیص اولویتها و معیارهای اصلی و فرعی اسلام شد. برخی از این جریانات اسلامی! گاه به خاطر ظاهر روایتی و بیتوجه به قواعد عقلانی و منطقی، هرگونه تفسیر روشمند قرآن را که مستظهر به روایت نباشد، تفسیر به رأی دانسته و در نتیجه خود را از فهم کتاب الهی و معارف عظیم آن–خصوصا معارف اجتماعیاش- محروم کردند و غالباَ در این عرصهها دست خالی برای نظر و عمل بوده و هستند.
برخی دیگر با کوچکترین نشانهای از یک متن منقول، ناگاه حکم به نفی هرگونه تکنیک و ابزار کرده، ارزش حس و تجربه را انکار نموده، تمدن اسلامی را از بهرهمندی از مواهب طبیعی و دستیابی به قدرت مادی حذر میدادند، اینها نمونههایی از ثمرات ضد عقلی در میان شیعیان بود.
جریانهای ضد عقلی در میان اهل سنت اوضاعی به مراتب بدتر دارد. فضای شیعی به خاطر تعلیمات اهل بیت و تأکیدات آن بزرگواران بر عقل -که نمونههایی را ذکر خواهیم کرد- به صورتی عمیق و گسترده گرفتار رویکرد ضد عقلی نشد؛ اما در فضای اهل سنت این معضل به مراتب بزرگتر است. نمونهی عینی آن جریان وهابیت است که حتی علیه اهل سنت نیز موضع داشته و طالبان و القاعده میوههای چنان رویکردی هستند.
مشخصهی اصلی همهی این جریانات، جمود و ظاهربینی است تا حدی که گاه –و بلکه اغلب- عنصری جزئی و فرعی، آنان را از اصول اساسی اسلام باز میدارد. کم نبودهاند عالمانی که به خاطر عملی خلاف شرع که در گوشهای از نظام اسلامی رخ داده، اصل نظام و همهی ثمرات و برکات آن در احیای روح اسلامی در دورهی معاصر را نادیده گرفتند و جامدانه اهمیت فرع را بر اصل به رخ کشیدند.
نصگرایان وحدت اسلامی را نمیفهمند
بعضی از اینان اهمیت وحدت اسلامی و روح عملکرد امیرالمؤمنین و دیگر ائمه(علیهم السلام) را به دلیل همین نصگرایی محض، درک نکرده؛ لذا با طعنه و کنایه از رویکرد نظام اسلامی و رهبری انقلاب در ترویج تفکر وحدت میان مسلمین، یاد کرده و تا جایی که بتوانند با انتشار کتب یا برگزاری جلسات بر طبل تفرقه میکوبند و البته در خیال خود ترویج مکتب اهل بیت نموده و رضایت آن بزرگواران را به دست میآورند؛ غافل از اینکه در جهت خلاف مصالح اسلام و خواست آنان و اتفاقاً در مسیر مطلوب دشمنان قسم خوردهی اسلام گام برمیدارند.َ
این نکته که دولتهای استعماری همواره از حربهی تفرقهی مذهبی در این قرون اخیر استفاده کردهاند، امری است که در متون نقلی شاید به صراحت نباشد و احتیاج به کمی تعقل در اوضاع زمانه و بررسی داشتهباشد، کاری که متحجران نصگرا از آن عاجزند. شبیه همین عملکرد را نیز سلفیهای اهل سنت داشته و درک نمیکنند که تهدید، کشتار، بمبگذاری و ناامنیهای حاصل از کارشان، مطلوب آمریکا و اسرائیل است.
خون دلی که امام از متحجرها خورد
در سالیان قبل و بعد از انقلاب نیز این جریانات، تأثیرات نامطلوبی بر روند حرکت انقلاب داشته و دارند که شاید پیام امام خمینی(رحمه الله علیه) به حوزه های علمیه -منشور روحانیت- تا حدی عمق فاجعه را روشن کند. فرازهایی از آن پیام بسیار خواندنی که بیان رسایی است از آنچه ذکر شد در ذیل میآید:
- خون دلى که پدر پیرتان از این دستهی متحجر خوردهاست، هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخوردهاست. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.
به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه ها بود که هرکس کج راه مى رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار مى رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى یافت، وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مى شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه ها را حفظ نمود.
- آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خوردهاست، از هیچ قشر دیگر نخورده است.
- دیروز مقدس نماهاى بیشعور مىگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگویند مسئولین نظام کمونیست شده اند! تا دیروز مشروب فروشى، فساد، فحشا، فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا مى دانستند، امروز از اینکه در گوشه اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست، رخ مىدهد، فریاد «وا اسلاما» سر مىدهند!
منبع:
"چرا باید به علوم عقلی اهتمام داشت؟" یادداشت هادی بیات/اندیشکده برهان
- تاریخ نشر: سه شنبه / ۱۶ مرداد ۱۳۹۷