در آیه 96، سوره یونس آمده:
" اِنَّ الَّذینَ حَقَّت عَلَیهِم کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُۆمِنون؛ آنان که حکم عذاب الهی بر آنها حتمی است، ایمان نمیآورند"
1- آیا آیه مذکور به این معناست که چون خداوند عذاب را در مورد ایشان قطعی کرده است، آنها از روی جبر نمیتوانند، ایمان آورند؟ آیه یاد شده با عدل الهی چگونه توجیه میشود؟
2- عدل خدا را با توجه به این که کودکان زیادى ممکن است در یک زلزله از بین بروند ثابت کنید ؟
پاسخ 1:
خداوند متعال در آیات قبل از آیه 96 سوره یونس به پیامبراکرمصلی الله علیه و آله وسلم اعلام میکند که در میان مخالفان تو گروهی متعصب و لجوج وجود دارد که انتظار ایمان از آنها بیهوده است، چون آنها از نظر فکری چنان مسخ شدهاند و به حدی در راه باطل گام برداشتهاند که وجدان بیدار انسانی را به طور کلی از دست داده و به موجودی نفوذناپذیر تبدیل شده است.
قرآن کریم موضوع مذکور را به این تعبیر بیان کرده و میفرماید: "کسانی که به فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ایمان نخواهند آورد."
توضیح آن که آیه مذکور شأن و موقعیت مطلبی که در آیه گذشته مورد نهی قرار گرفته را بیان کرد و علت آن نهی را ذکر میکند و اصل نظم آیه بر اساس معنایی که از سیاق آن استفاده میشود به این صورت است:
"لاتکونن من المکذبین لان المکذبین لایۆمنون ویکونون خاسرین؛ یعنی تو از مکذبان مشو، چرا که دروغ گویان ایمان نمیآورند و ضرر میکنند." زیرا سرمایه سعادت، ایمان است.
بنابراین "اِنَّ الَّذینَ حَقَّت عَلَیهِم کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُۆمِنون" به جای "المکذبین" قرار داده شده تا بر سبب حکم (یعنی خسران) دلالت کند.
خداوند متعال در مقام بیان علت زیان کاران و تکذیب کنندگان فرموده: "اِنَّ الَّذینَ حَقَّت عَلَیهِم کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُۆمِنون" اشاره به این حقیقت دارد که کسانی که کلمه عذاب نسبت به آنها تحقق یافته مکذبانند، در نتیجه ایمان نمیآورند و زیان کارند، چون سرمایه سعادت خویش را که ایمان بود ضایع کردند و از ایمان وبرکات آن در دنیا و آخرت محروم شدند و بر اساس قوانین آفرینش بر اثر اعمال بد یعنی انکار آفریدگار جهان و انکار گفتار پیامبران الهی به تدریج حالت ویژهای در وجودشان پدید میآید و توانایی تشخیص حق از وجودشان رخت بر بسته و در واقع چنین حالتی نتیجه اعمال خود آنهاست و کیفری است که برای هر فرد متکبر و جبار معین شده است.
پس مفهوم آیه مذکور این نیست که آنان در باقی ماندن بر کفر خویش و محرومیت از ایمان مجبور باشند، بلکه چون اثر هر چیز به فرمان خداوند متعال است، گاهی این امور به خداوند نسبت داده میشود و این موضوع با عدالت و عدل خداوند متعال تضاد و تنافی ندارد.(ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی؛، ج 10، ص 124 ـ 125، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدس؛ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 50، ج 8، ص 373 و 384، دار الکتب الاسلامیه، تهران.)
پاسخ 2-
سرچشمه ظلم یکی از عناصر زیر است:
الف) جهل
ب) ضعف
یعنی کسی که ظلم میکند یا از سر نادانی است مثل کسی که نادانسته پایش را روی دست کسی میگذارد و بدین جهت نادانسته ظلم میکند و یا ازسر ضعف است مثلاً یکی از دلایل عمده ظلم قدرتها ضعف آنهاست و این کهخود را در برابر دیگران ضعیف میبینند.
ولی ذات اقدس پروردگار از هر گونه جهل و ضعف مبراست؛ یعنی، جهلو نقص بر او محال است. شما میتوانید آثار قدرت و علم مطلق الهی را در هرگونه و هر ذره جهان مشاهده کنید. پس دلیلی وجود ندارد که خداوند ظلمکند( سبحان الله).
اما این که اگر کودکی در اثر زلزله و یا حوادث دیگر بمیرد آیا با عدل الهیچگونه سازگار است؟
اولاً هر کسی در این زندگی در اثر حادثه و یا بیماری و... از دنیا میرود. بنابراین از این جهت تفاوتی بین افراد نیست. از نظر میزان عمر هم نوعاً افراد با یکدیگر مساوی نیستند و دلیل آن شرایط مختلفی است که برای آنها وجود داشته؛ برخی از این شرایط خارج از قلمرو توانایی و اختیار آنها بوده و برخی به دست خودشان بوجود آمده است.
در هر صورت هم عمرها متفاوت است، هم این که نوع افراد در اثر بیماریو حوادث میمیرند. حال کودکی که ناخواسته در زلزله و یا حادثه دیگر از بین میرود از اینجهت با دیگران متفاوت است که فرصت زندگی و تکامل نیافته است و اززندگی بهره نبرده است ولی خداوند متعال برای چنین افرادی در عالم برزخفرصتی پیش خواهد آورد تا تکامل خود را پیدا کنند و از آنچه در دنیا محروم شدهاند بهرهمند میگردند. علاوه بر این که چنین کودکانی به خاطر معصومبودن حتماً اهل بهشت هستند.
بنابر این اگر در این جا کسی به دلیل حوادثی که پیش میآید جبراً از تکاملباز بماند خداوند فرصت بر ترقی به آنها خواهد داد. علاوه بر این که از نظرپاداش اخروی نیز جایگاه مناسبی خواهند داشت.
- تاریخ نشر: دوشنبه / ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷