|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

حکمت متعالیه چیست؟

بازدید : ۴۳۶ بار
دسته بندی : اعتقادات ,

هنگامی که به نکات جزئی تری در تفاوت بین ملاصدرا و سهروردی می رسیم در می یابیم که با وجود ارتباط نزدیکشان با یکدیگر حکمت متعالیه در بسیاری مطالب از حکمت اشراقی دور می شود مهمترین اختلاف قطعاً مربوط می شود به تاکید ملاصدرا بر اصالت وجود در مقابل اصلات ماهیتی که سهروردی برگرفته و این اختلافی است که کربن آن را بنیاد انقلابی می نامد که ملاصدرا در فلسفه اسلامی ایجاد کرده است. این اختلاف خود منجر به اختلافاتی در نگرش پیرامون مساله تعبیر و تحول تشکیک موجودات ، معادشناسی و مانند آن می شود که مقایسه جدی آموزه های ملاصدرا با آموزه های سهروردی این تفاوتها را آشکار می سازد.

ملاصدرا خود استاد اندیشه ی مشایی بود و شرح الهدایه? وی که تقریری از فلسفه مشایی است قرنها به عنوان متن معتبری برای محصلات مکتب فکری ابن سینا در مناطق شرقی جهان اسلام مورد استفاده قرار می گرفت. علاوه بر این ملاصدرا درزمره عمیق ترین و دقیق ترین شارحان ابن سیناست و تعلیقات وی بر شفاء شاید بهترین حاشیه ای ست که تا به حال در باب بخشهای مابعد الطبیعی این اثر جاویدان نوشته شده است. اما با وجود این عمیق حکمت متعالیه به مکتب مشایی اختلاف های اساسی میان آنها وجود دارد.

دیگر تفاوت بارز بین ملاصدرا و سهروردی مربوط به عالم خیال می شود. در اینجا کافی است که بگوییم سهروردی اولین فیلسوفی بود که اظهار داشت قوه خیال در نفس انسان مستقل از بدن است (تجرد قوه خیال) و از این رو پس از مرگ جسمانی به حیات خود ادامه می دهد اما وی قائل به وجود همتایی عینی و کیهانی برای عالم خیال صغیر نبود در حالی که ملاصدرا به وجود یک عالم خیال کبیر (خیال منفصل) همانند عالم خیال صغیر (خیال متصل) معتقد بود که پیامدهای ژرفی برای حل معضلات مربوط به صیرورت انسان پس از مرگ و معاد به طور کلی داشت. سرانجام ملاصدرا در طبیعیاتش از نظریات سهروردی فاصله می گیرد و به نظریه ماده و صورت ابن سینا بر می گردد اما در پرتو اصلی حرکت جوهری تعبیری از این آموزه ارائه می دهد که یکی از مشخصه های اساسی حکمت متعالیه است. این اصل ملاصدرا را به تعبیری از ابعاد مختلف طبیعیات و نیز معادشناسی رهنمون می شود که با تعبیر حکمت اشراقی از این ابعاد متفاوت است هر چند که در اینجا نیز همچون سایر حوزه ها آشکار است که ملاصدرا مدیون سهروردی است حتی مطالعه ای بسیار اجمالی و گذرا در آموزه های این دو استاد نمایان خواهد ساخت که اگر سهروردی نبود تا زمینه را برای ملاصدرا مهیا سازد ملاصدرایی پدید نمی آمد همین گونه چنان که ملاصدرا در زمره مهمترین مفسران و شارحان ابن عربی شمرده می شود در مورد سهروردی نیز چنین است در واقع ملاصدرا همراه با محمد شهرزوری و قطب الدین شیرازی در زمره برجسته ترین شارحان و تقریر کنندگان حکمت اشراقی به شمار می آید شارحی که در حالی که بر آثار استاد اشراق شرح می نویسد حکمت اشراقی را در جهت خاصی بسط می دهد و از آن شالوده ای برای حکمت متعالیه خویش می سازد. وقتی به ابن سینا و فلسفه مشایی بازگردیم دوباره می بینیم که حکمت متعالیه ملاصدرا تا حدود زیادی مرهون مکتب مشایی و به ویژه خود ابن سیناست اما در عین حال در برخی مطالب اساسی راهش را از این مکتب جدا می کند. ملاصدرا خود استاد اندیشه ی مشایی بود و شرح الهدایه? وی که تقریری از فلسفه مشایی است قرنها به عنوان متن معتبری برای محصلات مکتب فکری ابن سینا در مناطق شرقی جهان اسلام مورد استفاده قرار می گرفت (5) علاوه بر این ملاصدرا درزمره عمیق ترین و دقیق ترین شارحان ابن سیناست و تعلیقات وی بر شفاء شاید بهترین حاشیه ای ست که تا به حال در باب بخشهای مابعد الطبیعی این اثر جاویدان نوشته شده است. اما با وجود این عمیق حکمت متعالیه به مکتب مشایی اختلاف های اساسی میان آنها وجود دارد که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود.

وقتی که از کلام بحث می شود باید گفت ملاصدرا و پیروانش با اینکه در این علم دستی داشتند با شیوه ها و رویکردهای آن مخالفت می کردند. حکمت متعالیه از این نظر شبیه به کلام است که همه معضلاتی را که علم کلام به آنها دل مشغولی دارد مورد توجه قرار می دهد در حالی که فیلسوفان اسلامی متقدم به برخی از معضلات الهیاتی و دینی کلام توجهی نمی کردند.

اختلاف بنیادی بین آموزه های ملاصدرا و ابن سینا را می توان در شیوه های مختلفی که هر یک در بحث از وجود شناسی در پیش می گرفتند جست و جو کرد ملاصدرا وجود را واقعیتی مشکک که وحدتش را علی رغم تشکیکش از دست نمی دهد تصور می کند در حالی که ابن سینا اگر چه به اصالت وجود در هر موجودی اعتراف می کند. معتقد است که وجود هر موجودی متفاوت از وجود موجودات دیگر است علاوه بر این ابن سینا صیرورت را فرآیندی خارجی که صرفاً در اعراض اشیاء موثر است می انگارد و از این روست که حرکت جوهری را که شالوده ای برای حکمت متعالیه است انکار می کند « ناآرامی وجودی» تعبیری که کربن از این آموزه ملاصدرا کرده است از نگرش ابن سینا به عالم غایب است.

انکار حرکت جوهری و نیز تشکیک وجود ابن سینا را به انکار مثل افلاطونی و سلسله مراتب طولی و عرضی رب النوعها و عقول مجرد که بخش مهمی از آموزه های سهروردی و ملاصدرا را تشکیل می هد واداشته است علاوه بر این ابن سینا امکان « اتحاد عاقل و معقول» را انکار می کند که بازهم به دلیل انکار حرکت جوهری از سوی اوست.

ملاصدرا بر این باور است که«عشق» اصلی است که در شریان‌های عالم سریان و در همه مراتب هستی وجود دارد. این آموزه را زوزانه از نوشته های ابن سینا غایب نیست چنان که آن را مثلا در رساله فی العشق مشهور وی می بینیم اما او هیچ جا نه برهان مناسبی برای این اصل تدارک می بیند و نه آن را به صورت ارگانیک در ما بعدالطبیعه اش جای می دهد.

وقتی که از کلام بحث می شود باید گفت ملاصدرا و پیروانش با اینکه در این علم دستی داشتند با شیوه ها و رویکردهای آن مخالفت می کردند.(7) حکمت متعالیه از این نظر شبیه به کلام است که همه معضلاتی را که علم کلام به آنها دل مشغولی دارد مورد توجه قرار می دهد در حالی که فیلسوفان اسلامی متقدم به برخی از معضلات الهیاتی و دینی کلام توجهی نمی کردند.

انکار اصل حرکت جوهری از جانب ابن سینا و اصرار ملاصدرا بر آن دو استاد را واداشته که در معضلات مربوط به قدم افلاک و هیولا یعنی کل معضله حدوث و قدم عالم و نیز مساله نحوه رشد نبانات و حیوانات به نحو کاملاً متفاوتی بحث کنند. این مطلب موجب بروز اختلافاتی بین آنها در مسائل مربوط به جهان شناسی و طبیعیات شده است.

همچنین در علم النفس تفاوتهایی اساسی بین این دو وجود دارد که شاید مشهورتر از تفاوتهای موجود در همه شاخه های دیگر فلسفه سنتی باشد. ابن سینا راجع به علم النفس به عنوان شاخه ای از فلسفه طبیعی (طبیعیات) بحث می کند و عمدتاً دلمشغول توصیف قوای نفس است. ملاصدرا برعکس از علم النفس به عنوان شاخه ای از مابعدالطبیعه (الهیات) بحث می کند و به طور مفصل به نحوی که در فلسفه اسلامی بی نظیر است به خواستگاه رشد صیرورت پس از مرگ و کمال غایی نفس می پردازد بین آنها حتی اختلاف نظرهایی در باب خود قوای نفس و نحوه ی ارتباط نفس با قوای درونی و بیرونی وجود دارد.

مشخصه هایی که حکمت متعالیه را از علوم نقلی و کلام متمایز می سازد از همه مشهودتر و آشکارتر است . در حوزه علوم دینی حکمت متعالیه آنها را کاملاً می پذیرد و آموزه های آنها را تکرار می کند اما همواره می کوشد تا معنای باطنی شان را روشن سازد . مثلاً ملاصدرا در تفاسیر قرآنی اش که بخش مهمی از حکمت متعالیه را تشکیل می دهد همه اصول تفسیری مفسران متقدم را تکرار می کند، و به آنها تفسیر رازورزانه و هرموتیکی (تأویل) را نیز می افزاید در حوزه فقه و مطالعه شریعت هر چند که ملاصدرا اثر مستقلی ننوشت اما در ارجاعات مکررش یه این عولم هدفش همواره استخراج معانی باطنی آن ها بود. این مطلب مخصوصاً در مورد عبادات صادق است که می کوشد تا معانی را زورزانه ی احکام و اعمال عبادی روزانه را تحت سرفصلی که به عنوان اسرار عبادت شناخته شده تقریر کند.

این کار را شاگردان بی واسطه و با واسطه اش از ملامحسن فیض کاشانی و قاضی سعید قمی گرفته تا حاج ملاهادی سبزواری ادامه دادند. یکی از ویژگی‌های برجسته حکمت متعالیه این است که بر خلاف فلسفه اسلامی متقدم وهمانند عرفان(6) دلمشغول معانی باطنی اعمال عبادی ملموس و مفصل مندرج در عبادات اسلامی است در حالی که فیلسوفان اسلامی متقدم همچون ابن سینا به سبکی عامتر به بحث از معنای عبادات می پرداختند.

وقتی که از کلام بحث می شود باید گفت ملاصدرا و پیروانش با اینکه در این علم دستی داشتند با شیوه ها و رویکردهای آن مخالفت می کردند.(7) حکمت متعالیه از این نظر شبیه به کلام است که همه معضلاتی را که علم کلام به آنها دل مشغولی دارد مورد توجه قرار می دهد در حالی که فیلسوفان اسلامی متقدم به برخی از معضلات الهیاتی و دینی کلام توجهی نمی کردند اما تفاوت حکمت متعالیه با کلام در این است که ملاصدرا و شاگردانش متکلمان را واجد صلاحیت برای حل بسیاری از معضلاتی که خود آنها طرح کرده بودند نمی دانستند آنها مخصوصاً با جبرگرایی voluntarism متکلمان که یک ویژگی برجسته مکتب اشعری بود مخالف بودند حکمت متعالیه معضلاتی را که در کلام موردبحث قرار می گیرد به شیوه ای حل می کند که بیشتر با سخن گفتن مابعدالطبیعی تناسب دارد تا سخن گفتن کلامی و با شیوه های رایج در علم کلام بسیار متفاوت است.

در خاتمه می توانیم مطالب فوق را چنین جمع بندی کنیم که حکمت متعالیه چشم انداز جدیدی در حیات عقلی اسلامی است که بر تلفیق و یکپارچه سازی تقریباً همه مکاتب متقدم اندیشه اسلامی مبتنی می باشد و نیز مکتبی است که در اعتقادات و حیانی حقایق دریافت شده از طریق کشف و شهور روحانی و الزامات موشکافانه ی منطق و برهان عقلی به صورت امر واحد و یکپارچه ای در آمده اند.

این نکته آموزه‌ای است که آن را تنها با مراجعه به اندیشه ی مکاتب پیش از آن می توان کاملاً دریافت . با این حال این مکتب ویژگیهای صریح خودش را دارد از جمله جدا کردن مباحث مابعدالطبیعه و علم النفس از طبیعیات و برقرار ساختن تمایز آشکار بین ما بعدالطبیعه و علم نفس از طبیعیات و برقرار ساختن تمایز آشمار بین ما بعدالطبیعه عمومی (الامور العامه?) و خداشناسی استدلالی (الامور الخاصه?) این ویژگی‌ها به جنبه های بنیادی محتوای مابعدالطبیعی حکمت متعالیه نیز ارتباط دارند در حکمت متعالیه همچون هر مکتب فکری سنتی اصیلی همان حقایق مابعدالطبیعی ای را می یابیم که همیشه بوده و همواره خواهد بود؛ اما در قالبی ارائه شده که جدید است چرا که نگرش جدیدی به واقعیت سرچشمه گرفته است. همچنین در فرآیند تولید این مکتب شاهد اطلاق حقایقی جاودانه بر اوضاع و احوال و نیازهای جدید در برهه خاصی از حیات یک سنت پویا هستیم که از طریق خلاقیتی تمام عیار انجام می وشد.این فرآیند موجب پیدایش مکتبی شد که دفعتاً هم جدید است و هم در تداوم سنتی قرار دارد که از آن نشات گرفته است.«حکمت متعالیه» شاخه جدیدی از درخت اندیشه ورزی اسلامی است به قصد آماده شدن در مقابل نیازهای فکری بخش خاصی از جامعه اسلامی در برهه خاصی از زمان و دوره ای از تاریخ که تا زمان ما تداوم یافته است.

این مکتب به عرصه وجود آمد تا ضامن تداوم حیات فکری این سنت در دوره جدید وجود تاریخی اش و تعبیر جدید دیگری در تاریخ بشر از فلسفه یا خرد جاودانی و جهان شمول باشد ؛ یعنی همان Sophia per Ennis که حکمای اسلامی به آن تحت عنوان «الحکمه?الخالده»? یا در روایت فارسی « جاویدان خرد» اشاره کرده‌اند.

منبع:

برگرفته از کتاب « صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه» چاپ دفتر پژوهش و نشر سهروردی

دکتر سید حسین نصر - ترجمه حسین سوزنچی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: چهارشنبه / ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی