
همه ما دوست داریم خوب باشیم. آن قدر خوب که وقتی گقتند کوله بارت را بردار و بیا سرمان را پایین نیندازیم و با حسرت بگوییم می شود یک کمی صبر کنید؟! من هنوز آماده نیستم! کلّی کار ناتمام دارم! تازه بماند که کلّی تصمیم تازه هم داشتم که هنوز اجرایشان نکرده ام!
امّا دیگر وقت رفتن به هیچ کس مهلت نمی دهند.
پس باید قبل از دیر شدن فرصت را غنیمت شمرد. مؤمن باید زیرک باشد و به هر وسیله ای خودش را تجهیز کند. یکی از بهترین کارهایی که می شود در این کمبود وقت انجام داد این است که از زندگی آدم های خوب الگو گرفت. این صحیح ترین گزینه است. قرآن هم مرتّب می فرماید: ای آدم های عاقل عبرت بگیرید و درست عمل کنید.(1)
مگر می شود کسی فقط خوب باشد؟!! یعنی حتّی فکر کار بد هم به کلّه اش نمی زند؟!! چطور ممکنه؟؟! یک کم که فکر کنیم حتماً تصدیق می کنیم که می شود حتّی فکر گناه هم نکرد! می گویید چطور؟!
از جمله این آدم های خوب در تاریخ، پیامبران بوده اند.
کسانی که پاک و بی گناهند. یعنی معصومند!
کسانی که مثل ما بشرند و مختارند تا کار خوب کنند یا کار بد! امّآ آن ها فقط کار خوب را انتخاب کردند. فقط فقط کار خوب!!
مگر می شود کسی فقط خوب باشد؟!! یعنی حتّی فکر کار بد هم به کلّه اش نمی زند؟!! چطور ممکنه؟؟!
یک کم که فکر کنیم حتماً تصدیق می کنیم که می شود حتّی فکر گناه هم نکرد! می گویید چطور؟! عرض می کنم خدمتتان:
تا حالا شده فکر کنی می خواهی یک سطل! پر از لجن را یک دفعه و بدون این که بینش نفس بکشی بخوری؟؟!
عجب سؤال حال به هم زنی!!! خوب معلوم است که هیچ آدم عاقل و سالمی از این فکرهای (؟) نمی کند! حالا اگر کسی کاملاً مطمئن باشد و با چشم ببیند که همه کارهای بد سطل لجن اند، آن وقت به نظر شما رغبت می کند که به سمت بدی برود؟! می گویم: همه کارهای بد سطل لجن اند! حتّی نمی گویم مثل لجن اند!! یعنی خود خود لجن اند!! پس با این حساب دیگر معلوم است تکلیف چیست! باید کم کم یاد بگیریم که همه کارهای بد لجن اند! این کمی تمرین می خواهد و مراقبت! مراقبت از خودمان و روح مان!! کاری که پیامبران در طول زندگی شان انجام دادند! پس شدند: معصوم! (2)
می دانی چرا پیامبران معصومند؟
یعنی چرا گروهی از آدم ها این قدر خوبند؟ چون آن ها از طرف خداوند برای آدم ها پیام دارند. آخه همه ما که نمی توانیم حرف های خاص خدا(3) را غیر مستقیم و صاف بفهمیم. یکی باید آن ها را برای ما از پیش خدا بیاورد. کسی که اهل کار بد و ناشایست نباشد تا بتوانیم به او اعتماد کنیم و به حرفش گوش بدهیم.(4)
تازه غیر از این، پیامبری که آمده است تا دست ما را بگیرد و به سوی خدا ببرد اگر خودش خوب خوب خوب نباشد که نمی تواند به ما کمک کند. از قدیم گفته اند: «کار رو باید به کاردون سپرد!»(5)
از همه این ها که بگذریم کدام آدم عاقلی قبول می کند که خدای مهربانی که پیامبر می فرستد کسی را برای ساختن ما بفرستد که هنوز خودش را نساخته است!!(6)
پس خدای مهربان گروهی از آدم های خوب را فرستاد تا دست ما را هم بگیرند کسانی که کلّی روی خودشان کار کرده بودند. چون هر کسی نمی تواند پیام آور باشد!!
البته بین این آدم های خوب که گل های خوشبوی بشریت اند( کسانی که آبروی آدم ها را پیش خدا خریدند!!) چهارده تا گل سر سبد هست.
چهارده نفر که از همه معصوم ترند!!
چون از همه بیشتر فهمیدند که خدا کیست و چه مقامی دارد! چون از همه بیشتر فهمیدند که کار بد سطل لجن است!!
اگر تا خدا یک عالمه پلّه باشد هر کدام از آدم ها روی یکی از این پلّه ها ایستاده اند. البته غیر از بعضی ها که اصلاً روی این پله ها نمی آیند!! بین همه آدم ها فقط چهارده نفر روی پله آخر ایستاده اند. بقیّه آدم ها روی پلّه های پایین ترند!
ما هم روی یکی از این پلّه ها ایستاده ایم! فقط کافی است همت کنیم تا باز برویم بالاتر!
پس زودتر تا فرصت هست باید جنبید. باید از این آدم های خوب الگو گرفت و درست زندگی کرد و بالا رفت ...
پی نوشت ها:
1- بسیاری از آیات قرآن کریم به این مسأله اشاره دارد:«..فاعتبروا یا اولوالابصار» و نظیر آن که ما در مقاله ای مستقل با عنوان:« بیا یه کم فکر کنیم!» بدان پرداخته ایم.
2- لفظ «عصمت» با مشتقاتش سیزده بار در قرآن وارد شده و این لفظ از نظر ریشه لغوى، بیش از یک معنا ندارد و آن «تمسک و نگاهدارى» یا « منع و بازدارى» است. این لغت در آیه 102 سوره آل عمران چنین آمده است: « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا»؛ به ریسمان الهى چنگ بزنید و آن را نگاه دارید و متفرق نشوید. گاهى «عصمت» به چیزى که جنبه محافظ دارد و انسان را از حوادث بد باز مىدارد، اطلاق مىشود و از این نظر، بلندىهاى کوه را «عصمت» مىنامند و از این رو، در لغت عرب، به ریسمانى که بار به وسیله آن بسته مىشود «عصام» مىگویند؛ زیرا بار به وسیله آن از افتادن و پراکندگى بازداشته مىشود. در هر صورت، مقصود از این لفظ در بحث عقاید، مصونیت گروهى از بندگان صالح خدا از گناه و اشتباه است.
3- منظور در این جا وحی است.
4- دلیل وثوق و اعتماد:
این دلیل برگرفته از کلام خواجه نصیرالدین طوسى رحمة الله است. خلاصه دلیل این است که پیامبرانعلیهم السلام براى هدایت و تربیت مردم آمدهاند و تا آنها معصوم نباشند، اعتماد مردم به آنها زمینه تبعیت را فراهم نمىسازد. پس پیامبران علیهم السلام باید معصوم از گناه و خطا باشند.
(علامه حلى، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1407 ق. ، المقصد الرابع، المسالة الثالثة.)
5- دلیل عصمت از راه تربیت:
بر حسب این بیان، نبى نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به انسان کمک مىکند و او را به مقصود مىرساند. پیامبر آمده است تا «انسان کامل» سازد و او را پرورش دهد. در بُعد تربیتى، بیش از هر چیز، عملکرد و منش مربى مورد توجه است. پس نبى باید معصوم باشد تا هدف تربیت، تزکیه و انسان سازى جامه عمل بپوشد و هر گونه خطایى از او مىتواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند.
( آموزش عقاید، ناصر مکارم شیرازى، رهبران بزرگ، منشور جاوید.)
6- دلیل لطف:
عصمت انبیاء علیهم السلام لطف است؛ یعنى موجب نزدیکى مردم به طاعات و پرهیز از محرمات مىشود و پیامبر معصوم بسى بهتر و بیش تر از پیامبر غیرمعصوم موجب هدایت مردم مىشود و لطف بر خداوند واجب است؛ یعنى فراهم کردن هر چه بیش تر زمینههاى هدایت مردم به سوى حق بر او لازم است. پس عصمت در انبیاء علیهم السلام ضرورى است. و البته هر قدر دایره عصمت گسترده تر باشد، لطف نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین، مقتضاى رحمت الهى عصمت کامل انبیاء علیهم السلام است. (عبدالرزاق فیاض لاهیجى، گوهر مراد، تصحیح و تعلیق على ربانى گلپایگانى، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1372، ص379)
مطالب مرتبط:
رادفر- کارشناس فلسفه اسلامی
- تاریخ نشر: پنجشنبه / ۱۶ فروردين ۱۳۹۷