ایمان یکی از بنیادیترین مفاهیم دینی است. بیشتر ادیان ایمان را به عنوان یک ارزش دینی معرفی کرده و متدینان را به آن فراخواندهاند. خداوند متعال در قرآن کریم، در پارهای موارد به ماهیت آن اشاره میکند و در برخی آیات از ظاهربینی در این زمینه بر حذر میدارد و با تأکید بر قلبی بودن آن، اطلاق عنوان ایمان را بر اقرار به زبان و عمل ظاهری نفی میکند. حتی در میان آیات قرانی به آثار و علائم ایمان اشاره میشود.
به این ترتیب، طبیعی است که هر دینداری این مسئله را در کانون توجه خود قرار دهد. این مفهوم منحصر به دین اسلام یا یک دین خاص نیست. همهی ادیان به طور عام بر مسئله ایمان تاکید دارند، به طوری که میتوان آن را یک مسئله بینالادیانی دانست. یکی از وجوه اهمیت مسئله ایمان از آنجا ناشی میشود که ایمان به عنوان یک امر وجودی با تمامی شخصیت انسان ارتباط پیدا میکند و حالات و عواطف انسانی را متأثر میسازد.
در دنیای معاصر مسئله ایمان مجدداً احیا شده است. متکلمان معاصر تلاش بسیاری در باب ایضاً مفهومی و کارکردهای آن در ادیان مختلف داشتهاند. رشد روز افزون علم و تکنولوژِی در دنیای معاصر سوالات جدیدی در این زمینه ایجاد کرده است. متکلمین جدید با توجه به این زمینههای تاریخی مسئلهی ایمان را در محور مطالعات و تحقیقات خود قرار دادهاند. پرسشهای جدیدی در حوزهی ایمانپژوهی به وجود آمد؛ آیا ایمان صرفاً امری معرفتی (Cognitive) است؟ آیا تحصیل ایمان نیازمند علم یقینی است؟ نقش عنصر احساس و عاطفه (Emotion) در ماهیت ایمان چیست؟ مسائلی چون نسبت ایمان دینی با عقل، مسئلهی ایمان و نسبت آن با شکاکیت، مسئله ایمان و تجربه دینی و ... از مسائل مهمی است که امروزه در بیشتر کتابهای کلام جدید دیده میشوند. در مقالات پیش رو تلاش میکنیم با ارائه برخی از تعاریف مفهوم ایمان به مسئلهی چیستی و نسبت آن با مفاهیمی چون عقل، تجربه دینی و ... را روشن کنیم. پیشاپیش لازم است به این نکته اشاره کنیم که دربارهی ماهیت ایمان اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. این اختلاف میان متکلمین مسلمان و مسیحی به وضوح دیده میشود. تلاش میکنیم مبانی این اختلاف را در حد اجمال بیان کنیم.
همانطور که اشاره شد، در باب چیستی ایمان میان اندیشمندان مسلمان و مسیحی اختلاف نظرهایی وجود دارد. در تفکر اسلامی مفهوم ایمان با مفاهیمی چون علم و آگاهی، معرفت کشف و شهودی، اعتقاد و باور قلبی، جزم و اذعان قلبی، گرایش قلبی، تسلیم قلب، اطاعت عملی، باور قلبی، اقرار و اطاعت و ... نیز بیان میشود. بیشتر متکلمین اسلامی از «یقین» به عنوان مقدمه «ایمان» نام بردهاند. مطابق این دیدگاه، ایمان «امری معرفتی» است، یعنی معرفت شرط لازم برای ایمان است. در مقالات بعدی به این دیدگاه متکلمین اسلامی به طور مبسط تر خواهیم پرداخت. در فرهنگ مسیحیت اختلاف آراء دربارهی ماهیت ایمان بسیار شدیدتر است. قرائتها و تلقیهای بسیاری از ایمان طرح شده است.
دیدگاه سنتی متکلمین مسیحی شباهت بسیاری به نظریهی مشهور متکلمین اسلامی دارد. مطابق این دیدگاه، ایمان، باور به گزارههایی است که خداوند از طریق وحی در اختیار بشر نهاده است. ایمان بدین معنا نوعی شناخت و آگاهی است که متعلق آن گزارهها و باورهای دینیاند. دیدگاه سنتی، همانند دیدگاه متکلمین اسلامی، ایمان را از مقوله معرفت میداند.
دیدگاه دیگری که در دنیای جدید رواج بسیاری داشته است، دیدگاهی است که معتقد است ایمان از مقوله معرفت نیست. این اندیشه در میان برخی از دین پژوهان اسلامی معاصر نیز طرفدارانی دارد. آنها معتقدند از آنجا که وحی، امری معرفتی و قابل صدق و کذب نیست، لذا ایمان نیز یک احساس دینی محسوب میشود. این عده به جای مولفه علم و معرفت در ایمان، بر ویژگیهای احساسی آن همچون سرسپردگی، توکل و ... تاکید میکنند. برای مثال، ویلیام جیمز پراگماتیست معروف میگوید: «بنابراین مذهب عبارت خواهد بود از تأثرات و احساسات و رویدادی که برای هر انسان در عالَم تنهایی و دور از همه دلبستگیها، روی میدهد.» (جیمز - ویلیام، دین و روان، ص 6) و یا پل تیلیش میگوید؛ «دین همان احساس است و این پایان سرگردانی دین است.» (تیلیش، پل، الهیات فرهنگ، ص 15). منشأ اختلاف این دو دیدگاه را میتوان در ریشه لغوی واژهی انگلیسی ایمان یعنی Faith نیز یافت. دو ریشه لاتینی برای این واژه ذکر شده است. اگر این واژه را از ریشه لاتین Fiducia بدانیم، ایمان از سنخ معرفت نیست و نوعی حالت روحی خواهد بود؛ ولی اگر از ریشه لاتین Fides اخذ شده باشد، از سنخ علم و آگاهی است (دائرهالمعارف فلسفی پل ادواردز، ص 1230).

بنابراین، دیدگاه متکلمین مسیحی در این زمینه دیدگاه یکپارچه نیست. برخی از آنها بر بُعد معرفتی ایمان تاکید میکنند و برخی از آنها بر جنبههای احساسی- عاطفی و درونی آن.
امروزه تلقی دوم در غرب اعتبار بیشتری یافته است. هر یک از این دو نگرش درباره ایمان، پیامدها و لوازم خود را دارد و همانطور که گفتیم ریشه در دیدگاهی دارد که طرفداران هر دیدگاه نسبت به دین و آوزه های وحیانی دارد.
دیدگاهی که از ایمان معرفتی دفاع میکند دین و وحی را به عنوان منبعی میداند که حاوی مجموعهای از گزارههای صادق است که از زبان پیامبران اعلام، ثبت و ضبط میشوند. اما طرفدارن دیدگاه ایمان غیر معرفتی دین و گزارههای وحیانی را گزارههایی صادق و خطاناپذیر نمیدانند. طرفداران دیدگاه معرفتی معتقدند ایمان غیرمعرفتی عقل را در مقابل دین قرار میدهد. ایمان غیرمعرفتی که در غرب با مکتب ایمان گروی شناخته میشود، به دلیل اینکه لوازم معرفت شناختی عقل ستیزانه ای دارد، در میان متکلمین مسلمان طرفداران زیادی ندارد. از سوی دیگر، این اندیشه در تفکر دینی نمادی از اندیشه سکولار است که مورد قبول عامهی متکلمین اسلامی نیست. در اندیشه اسلامی همواره علم و ایمان در کنار و همساز با یکدیگر در برابر عمل قرار میگیرند و تضاد و تقابلی میان معرفت و ایمان دیده نمیشود.
در ادامه این دیدگاهها را مورد بررسی بیشتری قرار خواهیم داد تا خواننده محترم بتواند قضاوت بهتری درباره این دو دیدگاه داشته باشد.
- تاریخ نشر: دوشنبه / ۱۴ اسفند ۱۳۹۶