یکی از جلوههای نور و ظلمت، اخلاص و شرک است. اخلاص بالاترین مرتبه توحید به شمار میآید. این دو مفهوم زمانی قابل درک و فهم عمیق هستند که در آیات قرآن کریم در مقابل هم و با دقت مورد پژوهش قرار می گیرند. چرا که قرآن در بسیاری از آیات شریفه، تمامی انسانها را به وحدانیت خداوند سبحان دعوت میفرماید.
از اینرو باید دانست که منظور از این وحدانیت چیست و قرآن کریم در مسیر این دعوت، آدمی را از چه چیزی بر حذر میدارد؟ در این نوشتار برآنیم که معنای حقیقی«شرک»را بررسی و به توضیح انواع و مراتب آن بپردازیم. آنگاه در خلال بحث برخی مصادیق شرک را در زندگی مورد بررسی قرار دهیم:
بررسی لغوی شرک و اخلاص
«شرک» یعنی گرفتاری در بند غیرخدا، یعنی کسی را در عرض خدا در نظر گرفتن و او را منشأ حوادثی فرض کردن و سهمی برای اراده جهان به او دادن.
در مقابل، اخلاص یعنی رهایی و نجات از بندها و دامهای غیرخدایی و توحید خالص برای خدا.
انواع شرک و مراتب شرک و اخلاص
در یک تقسیمبندی میتوان شرک را دو نوع دانست:
الف)شرک جلّی
1.در مرحله اعتقاد مقابل اخلاص در اعتقاد
2.در مرحله عمل مقابل اخلاص در عمل
ب)شرک خفی
1.در مرحله اعتقاد مقابل اخلاص در اعتقاد
2.در مرحله قلب مقابل اخلاص در قلب
3.در مرحله عمل مقابل اخلاص در عمل
البته قابل ذکر است که با توجه به تقسیم بندی انجام شده، به جهت اینکه موضوع مورد بحث ما بیشتر در دایره شرک خفی می گنجد در این نوشتار شرک جلی بررسی نخواهد شد چرا که به نظر میرسد مصداقهای شرک در زندگی انسان بیشتر حول محور شرک خفی می گردد. بنابر این در این مقاله عمدتا مظاهر شرک خفی مطرح می گردد.
شرک خفی چیست؟
نوعی از شرک را «شرک خفی» نامگذاری کردهاند. این مرحله از شرک، موجب خروج از دایره اسلام نمیشود. اما انسان را از رسیدن به مراحل عالیه ایمان و تقوا باز میدارد.
مراحل شرک و اخلاص خفی
با تدبر در آیات الهی، روشن میشود که شرک خفی خود سه مرتبه دارد و نیز در مقابل آن اخلاص نیز دارای سه مرتبه است:
1.در مرحله اعتقاد: اخلاص در عقیده این است که انسان تنها یک ارزش را قبول کند و سایر امور را در صورتی دارای ارزش بداند که وابسته به همان یک ارزش و همان یک محور تقدس، یعنی خدای سبحان باشند.این اولین مرحله اخلاص، خدامحوری، است.
آری محور تقدس و ارزش، خداست و نه هیچ چیز دیگر. در مقابل آن، شرک در عقیده بدان معناست که انسان چیزی را در کنار خداوند مقدس بداند و برای آن مستقل از خدا ارزش قال شود.
به عنوان مثال: درست است که علم مقدس است، اما این در صورتی است که مستقل از خدا نباشد.به عبارت دیگر، علم اگر چراغ راه رسیدن به خدا باشد مقدس است و اگر در برابر او قرار گیرد، ضد ارزش خواهد بود.بنابراین در یک کلام هیچ چیز مقدس نیست، مگر در ارتباط با خدا.در این صورت تقدس خود را از او میگیرد و این، ریشه حرف تمام ادیان الهی است.

2.در مرحله احساسات قلبی و هدف: اخلاص قلبی آن است که دل تنها حرم خدا باشد و دلبستگیها به خاطر خدا باشد و جز خدا را در این حرم راه ندهد. چنین قلبی جلوهای از نور توحید است و تنها خواستار رضوان الهی و عطای اوست. در مقابل آن، شرک در هدف و احساسات قلبی است؛ قلبی که صاحبش جز آسوده زیستن در این دنیا هدفی ندارد و احساسات و دلبستگیهایش به خاطر خدا نیست؛ قلبی شرکآلود است.
3.در مرحله عمل: اخلاص در عمل این است که آدمی تمام تلاشهای خویش را فقط برای رضای خدا انجام دهد. اگر نماز میخواند، اگر انفاق میکند، اگر عمل خیری در جامعه انجام میدهد، یا به رتق و فتق امور همسر و فرزندان خود میپردازد، و...همه و همه تنها برای جلب رضایت خدا انجام گیرد.
شرک خفی در عمل، مانند این است که انسان نماز بخواند یا انفاق کند، اما بخواهد که دیگران اعمال او را ببینند و تحسین کنند. به عبارت دیگر ریاکاری در عمل، خود نوعی شرک است. البته شرک خفی که خروج از اسلام نیست. اگر چنین امری در عبادت باشد، موجب بطلان عبادت میشود و اگر در اعمال عادی زندگی باشد، ارزش عمل را پائین میآورد. به همین دلیل است که در روایات تأکید میکنند، اعمالتان را خالص کنید و برای خدا انجام دهید و گرنه فاقد ارزش میشوند.پس انسان باید سعی کند، قدم به قدم شرک را از خود دور کند و اگر در کارهایش رد پای نفس را میبیند، به اصلاح آن بپردازد.
قابل توجه همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام:
اگر در مرحله عمل اطاعت انسان از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و اولیای الهی و محبت و مودت نسبت به آنها و... به خاطر خدا باشد، عین عبادت «اللّه»است. اما اگر اطاعت از رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به دلیل این بود که وجهه و مقامی در میان مردم پیدا کند، همین اطاعت نوعی از شرک است، البته نه شرکی که باعث خروج از دایره اسلام میشود.
امام حسین (علیه السلام) خودش و خانواده اش را فدا کرد، تا شان انسان بودن را به ما بیاموزد. او قیام کرد تا کرامت انسان را به ما نشان دهد، و به ما یاد بدهد که باید انسان باشیم. تا این دنیای کثیف ما را فریفته و آلوده به خودش نکند.
همه ما به دستگیری اهل بیت (علیهم السلام) نیازمندیم و به آنها محتاج هستیم. امام حسین (علیه السلام) آمده است تا ما را اسیر دنیا نکند. او آمده است تا ما به دنیا دلبستگی نداشته باشیم. همه حرف امام حسین (علیه السلام) این است که می گوید من آمده ام تا شما را هدایت کنم.
پس باید دقت کنیم شور گرفتن و عزاداری ها اگر به خاطر درک عظمت و درد ظلم به ائمه، و از روی حب و عشق اهل بیت علیهم السلام باشد، اجر فراوانی دارد. اما غیر از اینها مصداق شرک است. و همینطور گریه کردن و روضه خواندن برای ایجاد احساس، مصداق شرک است و گناه دارد.
- تاریخ نشر: سه شنبه / ۱۰ بهمن ۱۳۹۶