|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

خدا ذاتا شریک ندارد(توحید ذاتی)

بازدید : ۶۱۶ بار
دسته بندی : اعتقادات ,
لا اله الا الله

لااله الّا الله

یکى از اقسام توحید، توحید ذاتى است توحید ذاتى بدین معناست که ذات خداوند یکتاست و شریکى ندارد. از بیانات حضرت امیر (ع) می توان بلندترین معانی توحید را مشاهده کرد؛ «نظیر و شبیهى براى خدا نیست تا همسانش باشد.» (نهج البلاغه، خطبه 181) در جایى دیگر مى‏فرماید: «یگانه‏اى است که همچون دیگر چیزها نیست» (التوحید، ص 83)  همچنین مى‏فرماید: «بر وجود خویش به نیروى خلقتش گواه است و بر ازلیت‏خویش به حدوث آفریدگانش گواه است و بر همسان ناپذیرى‏اش به همسانى آفریدگان» (نهج البلاغه، خطبه 152) و یا در قرآن آمده است که «ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار» (یوسف/ 39) «آیا خدایان متفرق بى‏حقیقت بهترند یا خداى یکتاى قاهر».

از این بیانات به خوبی توحید ذاتى بدست می آید. اولین‏ شناختى که هر کس از ذات حق دارد، غنا و بى‏نیازى اوست، یعنى ذاتى است که در هیچ جهتى به هیچ موجودى ‏نیازمند نیست و به تعبیر قرآن «غنى‏» است، همه چیز به او نیازمند است و از او مدد مى‏گیرد و او از همه غنى است. ‏یا ایها الناس انتم الفقراء الى‏الله و الله هو الغنى» (فاطر/15)

بنیان و اساس توحید ذاتی را این مطلب شکل می دهد که میان خدا و دیگر موجودات تمایز و تباین ذاتى وجود دارد.  منظور از تباین ذاتى خدا و خلق آن است که بارى تعالى در ذات و تمامى صفات و شئون، حقیقتا از آفریدگان خود متمایز بوده است و هیچ گونه سنخیت و مشارکتى میان خالق و مخلوق نیست. این موضوع از مسلمات و قطعیات کتاب و سنت در باب خداشناسى است.

حضرت امیر (ع) در این باره می فرمایند:

«دلیل خدا، نشانه‏هاى آشکار او است و وجودش، بودن او است و معرفتش یگانه دانستن او است و توحید، متمایز ساختنش از آفریدگان او است و حکم تمایز، جدایى وصفى است نه دورى مکانى. خدا پروردگار آفریننده است نه پرورش یافته و آفریده . هر آنچه به تصور در آید، به خلاف او است .» (الاحتجاج، ج 1، ص 299)

نیز مى‏فرماید: «ستایش خداى را است که به آفریدگانش بر خویش دلالت مى‏کند ... از آفریدگان جدا است، ولى نه آن که از آنها به مسافتى دور باشد . . . جدایى‏اش از چیزها با غلبه و قدرت است و جدایى چیزها از او با خضوع و بازگشت‏به سوى او است .» (نهج البلاغه، خطبه 152)

این حدیث به خوبی بیان می کند که خداوند متعال با تمامى مخلوقات جدایى و بینونت دارد و این محتوای توحید ذاتی است. خداوند سبحان شبیه ندارد و به هیچ صورتى - حتى وهمى - همسان نیست:

«ستایش خداى را است که وهم‏ها را از این که جز بر وجود او دست‏ یابند، ناتوان ساخته است و خردها را از تصور ذاتش - که بى‏شبیه است - باز داشته است . در ذات او تفاوتى نیست و با عدد، هر چند کامل باشد، به شمارش و تجزیه درنمى‏آید . از چیزها جدا است ولى نه آن ‏که دور باشد.» (التوحید، ص 73، حدیث 27)

یگانگی ذات خداوند متعال دو معنا دارد: نخست اینکه در هستی خود بی‎نیاز از علت است و همه موجودات خواه مادی باشند یا مجرد از ماده، خواه جوهر باشند یا عرض، جاندار باشند یا بی جان ـ ممکن الوجود ـ نیازمند و معلول اویند و دوم اینکه، ذات خداوند مرکب از اجزاء نیست، و هیچ گونه کثرت و تعدد در ذات الهی راه ندارد چراکه ترکیب ناشی از محدودیت وجود است، و چون وجود خداوند نامتناهی و نامحدود است، هیچگونه ترکیبی  ذات او راه ندارد:

«ستایش خداى واحد احد صمد یگانه را است که از چیزى وجود نیافته است و آفریدگانش را از چیزى نیافریده است. به وسیله قدرتش از چیزها جدا است و چیزها از او جدایند. چیزها را هنگام آفرینش محدود ساخت تا ناهمسانى‏شان با خویش و ناهمسانى خویش را با آنها آشکار کند .» (همان، ص 41، حدیث 3)

صدرالمتالهین شیرازی می گوید: «این چنین پروردگارم مرا با برهان آسمانى به صراط مستقیم راه نمود که وجود و موجود و آنچه هست منحصر در یک حقیقت است و . . . در دار حقیقت موجودى جز خداوند نیست . آنچه در عالم وجود، غیر واجب معبود، به نظر مى‏آید، تنها عبارت از ظهور ذات و تجلى صفات او است که در حقیقت، آن هم عین ذات او است; چنان‏که در لسان عرفابر این حقیقت تصریح شده است

در جایى دیگر مى‏فرماید:  ستایش خداى را است که از چیزى وجود نیافته است و موجودات را از چیزى نیافریده است . . . در صفات، از آنچه آفریده است جدا است‏» (التوحید، ص 69، حدیث 26)

لا اله الا الله

از امیرمؤمنان علیه السلام پرسیدند: «پروردگارت را با چه شناختى؟» فرمود: «با آن چه خود فرموده است» پرسیدند: «خداوند چگونه خود را معرفى کرده است؟» فرمود: «لا تشبهه صورة و لا یحس بالحواس و لا یقاس بالناس، قریب فى بعده، بعید فى قربه، فوق کل شیى و لا یقال: شیى فوقه، امام کل شیى و لا یقال: له امام، داخل فى الاشیاء لا شیى فى شیى داخل، و خارج من الاشیاء، لا شیى من شیى خارج، سبحان من هو هکذا و لا هکذا غیره و لکل شیى مبتدء .» (التوحید، ص 285، حدیث 2)

و یا در جای دیگر می فرمایند: «قریب من الاشیاء غیر ملامس، بعید منها غیر مباین، متکلم لا برویة مرید لا بهمة، صانع لا بجارحة .» (نهج البلاغة، خطبه 179)

این تعبیرها و تمامى روایاتى که بدین مضمون نقل شده‏اند، بر وجود دو حقیقت - که یکى قائم به خود و دیگرى نیازمند و قائم به غیر است. در حقیقت، او به اشیا از خود آنها نیز نزدیک‏تر است: قریب من الاشیاء، ولى در همان حال، غیر از آنها است: غیر ملامس. از اشیا دور است، اما نه به‏گونه بعد مکانى که خداوند در جایى و اشیا در جایى دیگر باشند . مباینت‏ به معناى جدایى مکانى نیست، بلکه بینونت‏حقیقى و ذاتى است.

اما نکته ظریف و بسیار مهم این است که همانطور که از محتوای احادیث نیز بر می آمد تاکید بر جدایی (نه به معنای حسّی) خداوند و بندگان همراه با نوعی پیوند و اتصال (نه به معنای حسّی) است. برای رسیدن به معنای درستی از توحید باید هر دوی این معانی را مدّنظر قرار داد به گونه ای که تاکید بر هر یک از این دو بدون دیگری می تواند مانع این شود که توحید به معنای دقیق به ذهن متبادر شود. فلاسفه اسلامی بر هر دوی این معانی تکیه دارند. برای نمونه صدرالمتالهین شیرازی می گوید:

«این چنین پروردگارم مرا با برهان آسمانى به صراط مستقیم راه نمود که وجود و موجود و آنچه هست منحصر در یک حقیقت است و . . . در دار حقیقت موجودى جز خداوند نیست . آنچه در عالم وجود، غیر واجب معبود، به نظر مى‏آید، تنها عبارت از ظهور ذات و تجلى صفات او است که در حقیقت، آن هم عین ذات او است; چنان‏که در لسان عرفا بر این حقیقت تصریح شده است.»  (الاسفار الاربعة، ج 2، ص 292)

 

علیزاده - گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1- کتاب التوحید -الشیخ الصدوق - تصحیح وتعلیق : السید هاشم الحسینی الطهرانی -منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة. 

2- نهج البلاغه، جمع آوری سید رضی، ترجمه سیدجعفر شهیدی، انتشارات علمی فرهنگی، 1387

3- الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، بنیاد حکمت صدرا، 1383

4- الاحتجاج، احمدبن علی طبرسی، ترجمه بهزاد جعفری، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1388


برای مطالعه بیشتر:

1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،ج3

2. محمدرضایی، محمد، الهیات فلسفی، قم، بوستان کتاب، 1383

3. عبدالله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا (قم، اسراء، 1375)

4. جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام  (قم، موسسه امام صادق(ع))

5. آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، انتشارات امیرکبیر 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: سه شنبه / ۲۶ دی ۱۳۹۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی