«بلا» آنچه در ابتدای امر از این واژه در ذهن آدمی نقش می بندد جمعی از مشکلات و مصائب است که آدمی را به رنج و زحمت افکنده و سختی هایی را نیز برای او رقم میزند. از این رو بلا آن چیزی است که ناخوشایند انسان بوده و انسان از مواجه شدن با آن ابا دارد. اما نظام هستی بر فراز و فرودهایی بنا شده که می توان از آن با عنوان ابتلاء یاد کرد. توجه و بررسی بیشتر و موشکافانه تر این مقوله در دایره آفرینش می تواند راهنمای خوبی برای اتخاذ بهترین حالات در مواجه با آن باشد از این رو نیکوست در وهله نخست ماهیت ابتلا، معنا و مفهوم آن را مورد توجه قرار داده و در مقالات بعدی سایر وجوه آن را بررسی کنیم.
معانی ابتلاء
دانشمندان و لغت شناسان معانی متعددی برای ابتلا بیان داشته اند. «ابتلا» از ریشه «بلو» معمولاً به معنای اختبار و امتحان بیان شده است. بَلَا- بَلْواً و بَلَاءً [بلو] الرجُلَ: آن مرد را آزمایش کرد، آزمود، امتحان کرد.(فرهنگ ابجدى/متن191 ) بهترین تعریف برای ابتلاء را می توان آزمایش و امتحان دانست چرا که ابتلاء ابزاریست که بدان واسطه سره از ناسره تمییز داده می شود. امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ چیزى نیست که در آن دست باز گرفتن و کنارهگیرى، یا دست انداختن و اقدام تصور شود از هر چه خدا بدان فرمان داده یا از آن نهى کرده جز آنکه براى خداى عز و جل در بارهاش آزمایش و قضاوتى است. (أصول الکافی/ترجمه کمرهاى / ج1 / 439 ) در تعاریفی که دانشمندان مسلمان برای ابتلاء ارائه کردهاند معنای لغوی واژه ملحوظ است. اما معجم مقاییس اللغة دو ریشه با دو معنا برای آن ذکر کرده: یکم: « بلو»به معنای فرسودگی و دگرگونی؛ دوم: « بلی» به معنای اختبار و امتحان. نویسندهی التحقیق فی کلمات القرآن الکریم اصل آن را واحد دانسته و مفهوم آن را این گونه تعریف میکند: « ایجاد دگرگونی برای به دست آوردن نتیجه مورد نظر.» سپس توضیح می دهد که امتحان، اختبار، ابتلا، تجربه، تبیین، اعلام و تعریف؛ همگی معانی مجازی یا از لوازم این اصل و آثار گوناگون آن، بنابر اختلاف موارد، هستند. و در همه آنها این اصل یعنی « تحویل و تحصیل نتیجه» مورد توجه است. معمولاً واژه « ابتلا» بر وزن « افتعال» در معنای ثلاثی مجرد به کار میرود.
با ملاحظه کاربرد واژه ابتلا معلوم میشود که تعریف التحقیق دقیقتر است. زیرا برای تحول و رشد انسان در مراحل نباتی و حیوانی نیز این واژه ابتلا و مشتقات آن به کار رفته است:« خَلَقنا الاِنسانَ مِن نُطفَةٍ اَمشاج نَبتَلیه.»(انسان را از نطفهای آمیخته آفریدیم و دگرگون کردیم.)(سوره دهر آیه2) انسانها در دگرگونیها و تغییرات آزموده میشوند و آنچه در درون پنهان دارند برای خودشان و دیگران آشکار میگردد.( ابتلائات الهی به منزله روش تربیتی)
ابتلاء متضمّن دو امر است
اوّل- اینکه شناختن حال او به خودش و آگاهى بر آنچه را که نمىداند و برایش مجهول است. انسان جنبه های ناشناخته فراوان دارد، اما ظهور و بروز این وجوه ناشناخته نیازمند شرایط و زمینه است. و این شرایط هنگام بلا و امتحان و آزمایش فراهم می گردد. تا زمانیکه همه چیز روال عادی خویش را طی می کند آدمی به رفتارها و کارهایی که بدان خو گرفته و عادت کرده است، مشغول بوده و تغییر و تحول در این حالت برای او بی معناست، زمانی که مسائل جدید وارد زندگی او می شود تازه متوجه برخی از مسائلی نهفته و پنهان زندگیش گشته و اینجاست که مقدمات تغییر و تحول به سوی کمال و یا نقصان و دگرگونی برای وی فراهم می گردد.
دوّم- ظهور و نمایاندن خوبى یا بدى و یا نیکوکارى و زشتکاریش. چه بسا که در آزمایش یکى از این دو موضوع یا تنها یکى از آنها مورد نظر باشد پس اگر در باره آزمون خداى گفته شود- بَلَا کذا أو أَبْلَاهُ- او را آزمایش کرد یا مبتلا کرد، مقصود از آن چیزى نیست مگر ظهور و نمایان شدن نیکى و زشتى او بدون اینکه شناختن حال یا آگاهى به نادانستههاى کارش در میان باشد، زیرا خداوند علّام الغیوب است. و بر این معنى فرماید: (وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ- 124/ بقره) (خداوند ابراهیم (علیه السلام) را با سخنانى و فرمانى چند بیازمود و آن را فرو نگذاشت و به إتمام رساند و گفت من ترا براى مردم پیشواى در دین قرار دادم او گفت آیا از فرزندان من هم، خداوند گفت عهد من در دین به ستمکاران نمىرسد که- أتمّهنّ- در آیه امامت ابراهیم (علیه السلام) پس از پیامبرى است). (ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن / ج1 / 312)
ابتلاء هم معنی با بلا است
کلمه (ابتلاء) و بلاء یک معنى دارد، اگر بخواهى بگویى: من فلان را با فلان عمل و یا پیش آوردن فلان حادثه امتحان کردم، هم میتوانى بگویى: (ابتلیته بکذا)، و هم مىتوانى بگویى (بلوته بکذا) و اثر این امتحان این است که صفات باطنى او را از قبیل اطاعت و شجاعت و سخاوت و عفت و علم و مقدار وفاء، و نیز صفات متقابل این نامبرده را ظاهر سازد.( ترجمه المیزان/ ج1/ ص: 406) و به همین جهت امتحان، جز با برنامهاى عملى صورت نمىگیرد، عملی است که صفات درونى انسان را ظاهر مىسازد، نه گفتار، همان طور که ممکنست درست و راست باشد، ممکن هم هست دروغ و خلاف واقع باشد. از این رو می توان گفت ابتلائات حوادثی هستند که در جهت تحویل و دگرگونی آدمی و به تبع آن آزمایش و امتحان او روی می دهند تا ماهیت آدمی برای خود او روشن تر گردد .
نوع این رویدادها همیشه از جنس شرور نیست بلکه گاه رنگ و بوی نعمت و رحمت به خود گرفته و انسان را دچار اشتباه می سازد. و لذا امیر المۆمنین (علیه السلام ) دراین باره مىفرمایند: کسى که دنیایش بر او فراخ و پر نعمت شد، و نفهمید که آنها او را مىفریبند او بخدعه و فریب عقلش دچار شده است . (ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن / ج1 / 311 ) رسول خدا (صلوات الله علیه ) فرموده: دو خصلت است که بسیارى از مردم در آن دو فریفته شدهاند: (یکى) تندرستى، و (دیگر) فراغت (و آسودگى). (الروضة من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى / ج1 / 221) در نتیجه بلا همیشه از جنس شرور نیست و گاهی ظاهری بس فریبنده به خود می گیرد که به امید خداوند متعال در مقالات بعدی در این باب با موضوع انواع بلایا بیشتر سخن خواهیم گفت.
منابع:
1) ترجمه المیزان/ ج1
2) الروضة من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى / ج1
3) ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن / ج1
4) أصول الکافی / ترجمه کمرهاى / ج1
5) فرهنگ ابجدى
6) ابتلائات الهی به منزله روش تربیتی/ خبرگزاری فارس
- تاریخ نشر: پنجشنبه / ۱۴ دی ۱۳۹۶