حماسه عاشورا، حماسه ای است که تنها در شهادت و شجاعت و استکبار ستیزی خلاصه نمی شود، بلکه همانند نقشه ای کامل می تواند نمایانگر سبک زندگی اسلامی و روش های رسیدن به موفقیت باشد، درسهای عملی که سیدالشهداء علیه السلام در حرکت چند روزه خود به تمام عالمیان آموخت و راه و مسیر اصلی موفقیت را برای رهپویان سعادت و خوشبختی روشن کرد.
اگر چه نمی توان تکنیک های موفقیت در این حماسه آسمانی را در چند صفحه خلاصه کرد، اما در این نوشتار قصد داریم با بازخوانی سخنان مقام معظم رهبری در سال 1377 در جمع بسیجیان، به بررسی سه تکنیک مهم موفقیت در زندگی عاشورایی اشاره کنیم، تکنیک هایی که بدون کسب آنها رسیدن به قله سعادت و خوشبختی محال خواهد بود.
تکنیک اول: رعایت کردن وظیفهى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزههاى مادّى در کار
برجستگى وجود اباعبداللَّه علیهالسّلام داراى ابعادی است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همهى این برجستگی ها اسم بیاوریم، یکى از آنها «اخلاص» است؛ یعنى رعایت کردن وظیفهى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزههاى مادّى در کار.
«قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ [اعراف/29] بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید! و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمىگردید! »
تکنیک دوم: اعتماد به خدا
صفت برجستهى دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم مىکرد که این شعله در صحراى کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر مىدید؛ اما امام حسین علیهالسّلام نمىدید؟! ن
صیحت کنندگانى که از کوفه مىآمدند، مىدیدند؛ اما حسینبنعلى علیهالسّلام که عین اللَّه بود، نمىدید و نمىفهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولى اعتماد به خدا حکم مىکرد که علىرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد.
اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
یکى از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامهاى نوشته است که اگر فرض کنیم – به فرض محال – همهى کارهایى که نبىّ مکرّم اسلام صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام مىگرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضى بود؟
آیا مىگفت که چون به نام دیگرى است، نخواهم کرد؟ آیا اینگونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسى انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهمیتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مىداند که خداى متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ»[صافات/173] خیلى از این جنودى که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت مىافتند و از بین مىروند؛ لیکن فرموده است: «وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ»[همان] درعینحال غلبه با آنهاست.
«وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [طلاق/3] و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مىکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است!»
تکنیک سوم: شناختن «موقع»
خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثهى کربلا، ده سال امامت و مسۆولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهاى دیگرى بود و کار کربلایى نمىکرد؛ اما به مجرّد اینکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همینطور است؛ در انقلاب نیز همینگونه بود. امام ما هم که مىبینید اینقدر خداى متعال او را به مقام رفیع رساند – و رفعناه مکانا علیّا- و علىرغم همهى عوامل در سرتاسر دنیاى مادّیت و استکبار که مىخواستند او را محو کنند، به فراموشى دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت:
اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چیزى نمىخواست؛ ثانیاً به خداى خود اعتماد داشت و مىدانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد – به بندگان خدا هم اعتماد داشت – ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظهى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهى لازم و حرکت لازم را کرد.[1]
«قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ [یوسف/108] بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
بخش قرآن تبیان
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار 02/09/1377
- تاریخ نشر: دوشنبه / ۲۲ آبان ۱۳۹۶