|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

عاقل دیوانه نما

بازدید : ۷۲۴ بار
دسته بندی : اهل بیت ,
بهلول

بهلول عاقل دیوانه نما یکی از شاگردان امام کاظم علیه ‏السلام، عالم و عارف کامل، بود. او برای حفظ جان خود از گزند هارون الرّشید، با اشاره ‏ی امام کاظم علیه ‏السلام خود را به دیوانگی زد و از آن پس به «بهلول مجنون» معروف گردید.

بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون )کوفی یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی، یکی از عقلای مجانین سده دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید بود.وی در کوفه نشو و نما یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا می‌نامیدند.(1)

برخی او را پسرعموی هارون الرشید دانسته اند.(2)

بهلول تا آخر عمر در همین وضع به سر برد، تا طاغوت‏های عبّاسی از وجود او سوء استفاده نکنند. او از همین وضع ساختگی خود، بر ضدّ طاغوت‏ها استفاده بسیار کرد و با طنز و مزاح و شیوه‏های گوناگون به افشاگری پرداخت.

روایت شده است که هارون (پنجمین خلیفه ‏ی عباسی) می‏خواست برای بغداد «قاضی القضات» تعیین کند. در این ‏باره با اصحاب و علما مشورت کرد. همه‏ ی آنان بهلول را برای این کار شایسته دانستند.

هارون، بهلول را احضار کرد و به او گفت: «ای فقیه هوشمند! ما را در قضاوت، یاری کن.»

بهلول گفت: من برای این کار صلاحیّت ندارم.»

هارون گفت: «همه‏ ی اطرافیان و مردم بغداد، تو را برای این کار شایسته می‏دانند.»

بهلول پاسخ داد: «شگفتا! من خودم به خودم آگاه‏تر از دیگران هستم. وانگهی این‏که می‏گویم: صلاحیّت ندارم، یا راست می‏گویم که صلاحیّت ندارم، یا دروغ می‏گویم. در این صورت آدم دروغ‏گو، شایسته ‏ی مقام قضاوت نیست.»

هارون گفت: «تو را آزاد نمی‏کنم تا این مقام را بپذیری».

بهلول که چنین دید، گفت: «اکنون که چنین است، یک شب به من مهلت دهید، تا در این مورد بیاندیشم».

به او مهلت دادند، به خانه ‏اش رفت، فردای آن روز، صبح زود با چوبی بلند که در دست داشت از خانه بیرون آمد و خود را به دیوانگی زد و وارد بازار شد. مردم دیدند بهلول، لباس و عبا و عمامه‏اش، کج و معوج شده و چوبی به دست گرفته و بر آن سوار شده و فریاد می‏زند، از پیش رویم کنار روید تا اسبم به شما لگد نزند. مردم گفتند: حضرت بهلول، دیوانه شده است. این خبر به هارون رسید، هارون گفت:

«ما جَنَّ وَ لکِنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنّا؛ او دیوانه نشده است، بلکه با این کار برای حفظ دینش از ما فرار کرد.»(3)

در برخی منابع علت این کار بهلول را اینگونه ذکر کرده اند:

هارون الرشید - خلیفه عباسی ـ به علت حرص و طمع در مملکت داری خویش، سعی داشت مخالفان خود را به هر وسیله و بهانه ای از سر راه خود بردارد؛ و برای همین یا آنها را می کشت و یا به زندان می فرستاد.

امام موسی کاظم(علیه السلام) دوره امامت خود را در زمان این ظالم می گذراندند. ایشان مخالف ظلم بودند، و مورد احترام و محبوب دل مؤمنان بودند.

هارون الرشید، امام را یک خطر خیلی جدی برای خود می دانست. او سعی و کوشش داشت تا علمای برجسته زمان خود را با تهدید و تطمیع، ترغیب کند که فتوا دهند امام موسی کاظم از دین خارج شده است، و بدین ترتیب زمینه اقدام علیه آن بزرگوار را آماده کند.

یکی از علمای آن روزگار بهلول بود و هارون الرشید از او خواست که فرمان قتل امام موسی کاظم(علیه السلام) را امضا کند، و برای این کار مورد تهدید واقع شده بود. بهلول ماجرا را به اطلاع امام رساند و چاره طلبید.

امام موسی کاظم(علیه السلام) که در زندان هارون الرشید به سر می بردند فرمودند: خود را به دیوانگان شبیه ساز تا از این خطر رهایی یابی.

بهلول، خود را به دیوانگی زد، و بعد از آن، علاوه بر این که از تهدید رهایی یافت، توانست به شمشیر طنز و طعنه و مسخرگی، بر حکومت ظالم، حمله آورد.

نام اصلی این مرد بزرگ "وهب بن عمرو" می باشد. و چون گشاده رو و خندان و زیبا چهره بود، بهلول نام می گیرد که به معنای شاد و شنگول است.

بهلول از دو ویژگی خاص برخوردار بود:

یکی دارا بودن موفقیت علمی و اجتماعی و دینی در میان مردم، و دیگری خویشاوندی نزدیک با هارون الرشید. به سبب همین دو ویژگی، او می توانست آزادانه و بی هراس به نزد هارون الرشید و کارگزاران او رفته و هرچه را که می خواهد، به زبان طنز به آنان بگوید. او از این روش استفاده می کرد تا هارون الرشید را خفیف سازد و موجب آگاهی مردم شود.(4)

مناظره بهلول با ابوحنیفه:

در کتاب مجالس المومنین آمده است: بهلول بن عمرو کوفی از دانشمندان زیرک و زبر دست و نکته سنج عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام کاظم ـ علیه السّلام ـ بود، او برای این‌که قاضی هارون الرّشید نشود، خود را به دیوانگی زد، تا هارون از او منصرف شده و مقام قضاوت را به او واگذار ننماید.

او اهل مناظره بود و با استدلال و لطائف بسیار ظریف، پوچی عقائد انحرافی مخالفان را آشکار می‌نمود، یکی از مناظرات او این بود که:

او شنیده بود ابوحنیفه (رئیس مذهب حَنَفی) در درس خود گفته است: «جعفر بن محمّد (امام صادق ـ علیه السّلام ـ) سه مطلب را گفته، ولی من هیچ‌کدام از آن‌ها را قبول ندارم و آن‌ها را نمی‌پسندم، و آن سه مطلب این است:

1ـ «شیطان به وسیله آتش، عذاب خواهد شد، و این درست نیست زیرا شیطان از آتش آفریده شده، و چیزی که از سنخ آتش است به وسیله آتش، اذّیت نمی‌شود.

2ـ «خدا دیده نمی‌شود»، با این‌که هر چیز موجودی، به‌ناچار قابل دیدن است.

امام موسی کاظم(علیه السلام) که در زندان هارون الرشید به سر می بردند فرمودند: خود را به دیوانگان شبیه ساز تا از این خطر رهایی یابی.

بهلول، خود را به دیوانگی زد، و بعد از آن، علاوه بر این که از تهدید رهایی یافت، توانست به شمشیر طنز و طعنه و مسخرگی، بر حکومت ظالم، حمله آورد.

نام اصلی این مرد بزرگ "وهب بن عمرو" می باشد. و چون گشاده رو و خندان و زیبا چهره بود، بهلول نام می گیرد که به معنای شاد و شنگول است.

3- «کارهائی که بندگان انجام می‌دهند خودشان با اختیار خود، آن‌ها را انجام می‌دهند»، با این‌که آیات و روایات برخلاف این قول است و کارهای بندگان را به خدا نسبت می‌دهند (ما در کارها مجبوریم نه مختار).

بهلول کلوخی از زمین برداشت و بر پیشانی ابوحنیفه زد، ابوحنیفه در مورد بهلول، نزد هارون شکایت کرد، هارون دستور داد بهلول را حاضر کردند و او را سرزنش نمود.

بهلول در آن مجلس، به ابوحنیفه گفت:

1ـ درد جای کلوخ را که ادّعا می‌کنی به من نشان بده که بنگرم و اگر نشان ندهی پس در عقیده خود که می‌گوئی هر چیز موجودی، دیدنی است، خطا می‌کنی،

2- تو می‌گوئی جنس موجب آزار جنس نخواهد شد، تو از خاک آفریده شده‌ای بنابراین نباید کلوخی که از خاک است، به تو آسیب رسانده باشد.

3ـ وانگهی من گناه نکرده‌ام، چرا که به عقیده تو کارهائی که از بنده سر می‌زند، فاعل آن خدا است، بنابراین خدا تو را زده است نه من!!».

ابوحنیفه ساکت شد و در حالی که شرمنده شده بود، از مجلس برخاست و فهمید که ضربه بهلول به‌خاطر پاسخ به عقائد بی‌اساس او بوده است.[5]

بهلول تا آخر عمر در همین وضع به سر برد، تا طاغوت‏های عبّاسی از وجود او سوء استفاده نکنند. او از همین وضع ساختگی خود، بر ضدّ طاغوت‏ها استفاده بسیار کرد و با طنز و مزاح و شیوه‏های گوناگون به افشاگری پرداخت.

این عالم عاقل در سال 192 هجری درگذشت.(6)مقبره او در بغداد قرار دارد و سنگ قبری به تاریخ 501 قمری لقب او را «سلطان مجذوب» نوشته‌است.

پی نوشت ها:

1- خیرالیدن زرکلی، الأعلام،ج‏2،ص:77

2- حمدالله مستوفی، تاریخ‏گزیده، ،ص:637.

3- بهجة الآمال، ج 2، صص 435 ـ 436.

4- "دانش‏نامه جهان اسلام"، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1377، ذیل "بهلول"

5- مجالس المؤمنین، ج 2، ص 419 ـ بهجه الآمال، ج 2، ص 436، نشر بنیاد فرهنگی اسلامی.

6- ابن کثیر، البدایةوالنهایة،ج‏10،ص:208.

منبع:

سایت اسک قرآن

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: شنبه / ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

ابو حنیفه

امام

بهلول

خلیفه

دیوانه

فارسی

هارون

کاظم

نظرات (۱)

  • ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۹
  • comment_avatar
  • هم میهن
  • ۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝
    ۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

    هم میهن ارجمند! درود فراوان!
    با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
    "وب بر شاخسار سخن "
    هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
    خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.

    آدرس ها:

    http://payam-ghanoun.ir/
    http://payam-chanoun.blogfa.com/

    [گل]

    ۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝
    ۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    پشتیبانی