|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات
فساد اقتصادی، فساد مالی،

«ابوذر! بى‌گمان تو براى خدا به خشم آمدى، پس امید به کسى بَند که به خاطر او خشم گرفتى. شکى نیست که این گروه بر دنیاى خود از تو ترسیدند، و تو بر دینِ خویش از آنان ترسیدى.»

از جمله روش‌هایى که مولای متقیان علی علیه السلام، براى پى‌گرفتن محورهاى راهبردى خود پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، حفظ اساس دین و اسلام ؛ تبیین اسلام؛ حفظ جامعۀ دینی و امّت اسلامی؛ تربیت فرد و جامعه دنبال کرد، مبارزه مثبت و اعتراض به ستم و ستمگری از سر خیرخواهی بود. زیرا معتقد بود: هر که به بندگان خدا ستم کند، خداوند به جاى بندگانش به دادستانى از او برخیزد، و دلیل او را [در دادگاه دادگرى] باطل و نابود سازد، و او با خدا پیوسته در جنگ باشد تا آن که دست بکشد و توبه آرد [و جبران نماید].

حکم مُفسد را بشکن!

امیرالمؤمنین علیه السلام، در برابر زمامداران ستمگر و اقدامات حکومتى آنان ایستاد و با آنان و خلاف‌هایشان مقابله کرد. در سال 30 هجرى، عثمان، ابوذر را به دلیل انتقادهایش نسبت به غارت بیت‌المال به رَبَذه تبعید کرد، و فرمان داد میان مردمان جار بزنند که هیچ‌کس نباید با ابوذر سخن گوید و او را بدرقه کند، امام على علیه السلام، حکم حکومتى عثمان را شکست و به همراهى برادرش عقیل، و فرزندانش حسن و حسین علیهماالسلام، و عمّار یاسر به بدرقه ابوذر رفتند.

على علیه السلام رفت که با او سخن گوید، ولى مروان گفت: امیرمؤمنان نهى کرده است که کسى با او سخن گوید. پس على تازیانه را بلند کرد و بر روى شتر مروان نواخت و گفت: «دور شو اى پسر زَرْقا! مثل تو که باشد که بر ما و آن چه مى‌کنیم اعتراض تواند کرد!»

«چنانچه خداوند از عالمان، پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، هیچ آرام و قرار نگیرند، بی‌تامّل ریسمان مهار حکومت را بر گردنش می‌افکندم.»

على علیه السلام، خطاب به ابوذر گفت: ابوذر! بى‌گمان تو براى خدا به خشم آمدى، پس امید به کسى بَند که به خاطر او خشم گرفتى. شکى نیست که این گروه بر دنیاى خود از تو ترسیدند، و تو بر دینِ خویش از آنان ترسیدى. پس آن‌چه را به خاطرش از تو ترسیدند، بدیشان واگذار، و با چیزى که از آنان برایش ترسیدى، از آنان روى به گریز آر؛ زیرا چه بسیار نیازمندند بدانچه از ایشان بازداشته‌اى، و چه بى‌نیازى تو از چیزى که تو را از آن باز داشته‌اند! و به زودى خواهى دانست که فردا سود‌برنده کیست، و آن که بیشتر بر او رشک بَرَند، چه کسى است. اگر آسمان‌ها و زمین بر بنده‌اى بسته باشند، و او خداى را پروا پیشه کند، بى‌گمان خدا راه برون‌رفتنى از آن‌ها برایش بنهد! چیزى جز حق نشاید که تو را به آرامشِ همدمى رساند، و جز باطل نباید تو را به ترسِ تنهایى اندازد؛ از این روست که اگر دنیاى آنان را پذیرفته بودى، بى‌گمان دوستت مى‌داشتند، و اگر از آن مى‌بریدى زینهارت مى‌دادند.

عالمان نسبت به ستم اقتصادى متعهدند

امام علی علیه السلام درباره تعهد عالمان نسبت به ستم های اقتصادی در جامعه می فرماید: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ  لألقَیتُ حَبلَها عَلَى غَارِبهَا وَ لَسَقیتُ آخِرَهَا.»

«اگر آسمان‌ها و زمین بر بنده‌اى بسته باشند، و او خداى را پروا پیشه کند، بى‌گمان خدا راه برون‌رفتنى از آن‌ها برایش بنهد! چیزى جز حق نشاید که تو را به آرامشِ همدمى رساند، و جز باطل نباید تو را به ترسِ تنهایى اندازد؛»

و چنانچه خداوند از عالمان، پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، هیچ آرام و قرار نگیرند، بی‌تامّل ریسمان مهار حکومت را بر گردنش می‌افکندم و پایانش را چون آغازش می‌انگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری می‌کشیدم.

سکوت در برابر ستمگر مجازات دارد

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز سکوت در برابر ستمگر را مستحق مجازات دانستند؛ چناچه فرمودند: «اگر مردمان ستمگرى را ببینند و او را از ستم بازندارند، ممکن است خداى متعال مجازات آن ستمگر را به این مردمان نیز تعمیم دهد.»  

کلام پایانی

اگر در فضاى جامعه، امکان سخن‌گفتن انتقاد‌کردن، اعتراض‌نمودن و دادخواهی‌کردن فراهم نشود، عدالت اجتماعی پا نمی‌گیرد. جامعه‌ای که در آن بتوان سخن گفت، حق‌خواهی نمود و ستمِ پیش‌آمده را زدود، جامعه‌ای سالم و رو به کمال است و عدالت اجتماعی اقتضای چنین جامعه‌ای را دارد.

امام علی علیه السلام جامعه را چنین می‌خواست و در جهت آن، این‌گونه می‌فرمود: « رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً رَأَىٰ حَقّاً فَأَعَانَ عَلَیْهِ أَوْ رَأَىٰ جَوْراً فَرَدَّهُ وَ کَانَ عَوْناً بِالْحَقِّ عَلَى صَاحِبِهِ.»

خدا بیامرزد کسی را که حقّی ببیند و یاری آن کند، یا ستمی ببیند و آن را بازگرداند و خداوندِ حق را یاور بُوَد تا حق را بدو رساند. در پرتو چنین زیستنی، حقوق و حدود، پاس داشته می‌شود و عدالت جان می‌گیرد و جامعه به سامان می‌گردد.


منابع:

نهج‌البلاغه، کلام ۱۳۰، کلام ۲۰۵، خطبهٔ ۳

تاریخ الیعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۲

الفتوح، ابن اعثم کوفی، ج ۲، ص ۱۵۹

شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۸، ص ۲۵۳

السنن الکبرى، بیهقی، ج ١٠، ص ٩١

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: سه شنبه / ۲۳ آذر ۱۳۹۵

ابوذر

بیت المال

حکومت

خشم

عالم

عثمان

مجازات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی