|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات
بر اساس تعالیم اسلام، ادیان الهی دارای شریعت بودند. در این شرایع بنابر مصالح و مفاسد، حکم به تحریم گوشت برخی از حیوانات شده است. با توجه به مفسده‌ای که در گوشت خوک وجود دارد، در دین یهود حرام و نجس اعلام شده و خوردن آن حرام است: «همچنین گوشت خوک را نیز نباید خورد؛ زیرا هر چند شکافته سم است اما نشخوار نمی‌کند. پس نباید این حیوانات را بخورید و یا حتی دست به لاشه آنها بزنید؛ زیرا گوشت آنها حرام است».[1] این حکم، امروزه نیز توسط یهودیانی که خود را مقید به اجرای شریعت می‌دانند، رعایت می‌شود.
اما در مسیحیت امروز که شریعت به کنار نهاده شده و عموم مسیحیان به صورت کلی، شریعت یهود را برای خود منسوخ می‌دانند، اعتقادی به اصل شریعت ندارند.[2] در نتیجه‌ی این بدعت، مسیحیت دچار تحریفات بسیار شد و احکام مختلف از جمله حرمت گوشت خوک‌ نیز عملاً کاربردی نداشت.
در همین راستا، از برخی روایات اسلامی نیز چنین استفاده می‌شود که برخی مسیحیان زمان پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) نیز از گوشت خوک استفاده می‌کردند:
دو نفر از بزرگان نجرانی‌ها [که مسیحی بودند] پیش پیامبر اسلام(ص) آمدند. پیامبر، آنان را به اسلام دعوت کرد. آنها گفتند ما نیز به نوعی مسلمان هستیم؛ تنها سه مورد سبب اختلاف ما و شما است: خوردن گوشت خوک، نپذیرفتن واقعه صلیب،‌ و کلام شما در مورد عیسی بن مریم‌.[3]
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: مرد مؤمن می‌تواند از زنان یهودی یا مسیحی همسر اختیار کند؟ امام فرمود: «هنگامى که می‌تواند با زن مسلمان ازدواج کند؛ چرا به دنبال ازدواج با زن یهودى و نصرانى است؟!» گفت: به او دل‌داده است؟ فرمود: «اگر چنین کارى کرد او را از خوردن شراب و گوشت خوک باز دارد».[4]
البته طبیعی است که ما چنین امری را تحریفی در دین مسیحیت می‌دانیم که با احکام اسلامی نیز در تعارض است.
 

[1]. لاویان، 11: 4 - 7، ترجمه قدیم، انتشارات ایلام، انگلستان، 1996م.
[3]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق، محمودی، محمدکاظم، ص 86، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[4]. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسى‏، النوادر، ص 119، قم‏، مدرسة الإمام المهدی(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 407، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی