|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات


یکی از امور مهمی که در زمینه مشورت باید به آن توجه بسیار داشت فردی است که به عنوان مشاور انتخاب می ‌گردد. زیرا شخص مشاور رابطه مستقیم با فرجام کار مورد نظر دارد و در شکست یا پیروزی افراد نقش بسزایی را ایفا می ‌کند. صاحبان شریعت در این زمینه نیز راهنمایی ‌هایی را در اختیار پیروانشان قرار داده ‌اند که شایسته بررسی می‌ باشد.


 در این مجال به بیان برخی از مهم ‌ترین ویژگی ‌هایی که برای مشاور در احادیث آمده است پرداخته می‌ شود:

 

ویژگی مشاور در روایات

امیر المۆمنین علی (علیه السلام) بهترین مشاوران را دارندگان عقل، علم، تجربه و حزم می ‌دانند: «خَیْرُ مَنْ شَاوَرْتَ ذَوُو النُّهَى وَ الْعِلْمِ وَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَزْمِ».[1] «بهترین مشاور کسی است که دارای خرد، علم، تجربه و دوراندیشی باشد».

در جای دیگر مشاور خوب را کسی می ‌دانند که خشیت الهی را در قلب خود دارد زیرا چنین فردی تنها برای رضای خداوند یکتا دیگران را راهنمایی می ‌کند و منافع شخصی خویش را در نظر نمی‌ گیرد.

«شَاوِرْ فِی أُمُورِک الَّذِینَ یَخْشَوْنَ اللَّهَ تَرْشُدْ».[2] «در کارهایت با کسی مشورت کن که خشیت خدا را دارد تا راهنمایی‌ ات کند».

در مواردی نیز افراد دارای برخی ویژگی ‌ها را شایسته مشورت نمودن نمی ‌دانند. مانند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)‏: «یَا عَلِیُّ (علیه السلام) لَا تُشَاوِرَنَّ جَبَاناً فَإِنَّهُ یُضَیِّقُ عَلَیْک الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرَنَّ الْبَخِیلَ فَإِنَّهُ یَقْصُرُ بِک عَنْ غَایَتِک وَ لَا تُشَاوِرَنَّ حَرِیصاً فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَک شَرَهاً وَ اعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنَّ الْجُبْنَ‏ وَ الْبُخْلَ‏ وَ الْحِرْصَ غَرِیزَةٌ وَاحِدَةٌ یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ».[3] پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «یا على! با ترسو مشورت مکن که راه رهایى را به تو تنگ مى‏کند و با بخیل مشورت مکن که تو را از هدفت باز مى ‏دارد و با حریص مشورت مکن که طمع  کارى را براى تو زینت مى ‏دهد و بدان یا على که ترس و بخل و حرص یک طبیعت دارند و بدگمانى (به خدا) جامع آن ‌هاست». [4]

حضرت صادق (علیه السلام) فرموده ‌اند: «در امور خود با کسى که داراى پنج صفت است مشورت کن: عاقل (صلاح و فساد امور را مى ‏فهمد)، عالم  (احکام و آداب دینى را مى ‏داند)، با تجربه (در پیش ‌آمدها روشن و تجربه دیده است)، ناصح (با خلوص نیت و صفا صلاح ‌بینى مى ‏کند) و با تقوا (از محرمات و تمایلات نفسانى خوددارى مى ‏کند) است ...

امام صادق (علیه السلام) نیز ویژگی ‌هایی را برای انتخاب یک مشاور خوب به یاران خویش بیان می ‌دارند:

قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): «شَاوِرْ فِی أُمُورِک مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى ... ‏».[5] حضرت صادق (علیه السلام) فرموده ‌اند: «در امور خود با کسى که داراى پنج صفت است مشورت کن: عاقل (صلاح و فساد امور را مى ‏فهمد)، عالم  (احکام و آداب دینى را مى ‏داند)، با تجربه (در پیش ‌آمدها روشن و تجربه دیده است)، ناصح (با خلوص نیت و صفا صلاح ‌بینى مى ‏کند) و با تقوا (از محرمات و تمایلات نفسانى خوددارى مى ‏کند) است ... ».[6]

دست یاری

در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) آمده است که مشورت با افراد فرومایه کاری اشتباه می‌ باشد و فرجامی نیک به دنبال ندارد: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «یَا عَمَّارُ إِنْ کنْتَ تُحِبُّ أَنْ تَسْتَتِبَّ لَک النِّعْمَةُ وَ تَکمُلَ لَک الْمَوَدَّةُ وَ تَصْلُحَ لَک الْمَعِیشَةُ فَلَا تَسْتَشِرِ الْعَبْدَ وَ السَّفِلَةَ فِی أَمْرِک فَإِنَّک إِنِ ائْتَمَنْتَهُمْ خَانُوک وَ إِنْ حَدَّثُوک کذَبُوک وَ إِنْ نُکبْتَ خَذَلُوک وَ إِنْ وَعَدُوک مَوْعِداً لَمْ یَصْدُقُوک»‏.[7] عمّار ساباطى مى ‏گوید: حضرت ابو عبد اللَّه (علیه السلام) فرمودند: «ای عمّار اگر دوست دارى که نعمت برایت کامل شود و مودّت و دوستى برایت تکمیل گردد معیشتت به صلاح گراید با بنده و اشخاص فرومایه مشورت مکن زیرا اگر آن‌ ها را امین خود قرار دهى به تو خیانت نموده و اگر سخن با تو بگویند تکذیبت کرده و اگر در رنج و محنت افتى مخذولت مى ‏کنند و اگر به تو وعده دهند انجامش نمى ‏دهند».

مشورت در صورتی می ‌تواند مفید افتد که فردی مناسب به عنوان امین و مشاور قرار داده شود. انسانی که علاوه بر آنکه عقلی کامل دارد، آزاده و راستگو باشد و تنها خیر و صلاح مشورت گیرنده را مد نظر قرار دهد.

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: «إِنَّ الْمَشُورَةَ لَا تَکونُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ عَرَفَهَا بِحُدُودِهَا وَ إِلَّا کانَتْ مَضَرَّتُهَا عَلَى الْمُسْتَشِیرِ أَکثَرَ مِنْ مَنْفَعَتِهَا لَهُ فَأَوَّلُهَا أَنْ یَکونَ الَّذِی یُشَاوِرُهُ عَاقِلًا وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَکونَ حُرّاً مُتَدَیِّناً وَ الثَّالِثَةُ أَنْ یَکونَ صَدِیقاً».[8] امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « مشورت تنها با دانستن حد و مرزهای آن ممکن است و الا زیان آن برای فرد مشورت‌ کننده بیش از نفع آن است. پس اولین آن این است که مشاور عاقل باشد و دوم اینکه فرد آزاده متدین باشد و سوم اینکه راستگو باشد».

 زمانی که رفیق انسان فردی عاقل و با تدبیر نباشد بیراهه ‌ها را نشان می‌ دهد و راه صحیح را از انسان دور می‌ کند. چه بسا فردی که آدمی با او مشورت می ‌نماید از خردی عالی برخوردار است اما خیرخواه نیست و به دلائلی چون حسادت، سعی در بازداشتن انسان از رسیدن به موفقیت ‌ها دارد

انسان در انتخاب همنشین و همصحبت خویش باید بسیار دقت نموده و فردی را انتخاب نماید که علاوه بر آنکه رازدارش است، ویژگی ‌های مذکور در روایات را نیز دارا باشد. انسان زمانی که فردی را به عنوان دوست خود برمی ‌گزیند در بسیاری موارد خواسته یا ناخواسته، نظرات او را جویا می ‌شود و یا حتی بی‌آنکه خود بداند تحت تأثیر نظراتش قرار می ‌گیرد. زمانی که رفیق انسان فردی عاقل و با تدبیر نباشد بیراهه ‌ها را نشان می‌ دهد و راه صحیح را از انسان دور می‌ کند. چه بسا فردی که آدمی با او مشورت می ‌نماید از خردی عالی برخوردار است اما خیرخواه نیست و به دلائلی چون حسادت، سعی در بازداشتن انسان از رسیدن به موفقیت ‌ها دارد.

انسان عاقل باید با دقت و ذکاوت اطرافیان خویش را شناسایی کرده و بهترین ‌ها را برگزیند. عجله در دوستی و انتخاب یار نداشته باشد و به خود و دیگران فرصت تفکر و سپس گزینش را دهد. در این صورت است که می‌ توان فرجامی نیک برای خود آرزو داشت.

 

پی نوشتها:

[1]. اللیثی الواسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواع1 ص 238، ح 4519.

[2]. التمیمی الواحدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 442، ح 10077.

[3] الصدوق، محمد بن على، الخصال، ج 1، ص 101 و 102.

[4]. همان، ترجمه جعفری، ج 1، ص 158 و 159.

.[5] المنسوب إلی جعفر بن محمد (علیهما السلام)، الإمام السادس (علیه السلام)، مصباح الشریعه، ص 152 و 153.

[6]. منسوب به جعفر بن محمد (علیهما السلام) ، امام ششم (علیه السلام)، مصباح الشریعه، ترجمه حسن مصطفوی، ص 233 تا 235.

[7]. الصدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 2، ص 558 و 559، ح 1.

[8]. البرقی، محمد بن أحمد بن الخالد، المحاسن، ج 2، ص 602، ح 28.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی