|مؤسسه تخصصی آل یاسین|

emailآخرین رویدادها:  
  • آثـار ماندگـار 6
  • آثـار ماندگـار 5
  • رونمایی از کتاب شهیده ولایت
  • آثـار ماندگــار 4
  • آثـار ماندگــار 3
  • آثـار ماندگــار 2
  • اســوه تاریخ
  • آثـار ماندگـــار 1
adsپیوندها
امام خمینی
امام خامنه ای
archiveبایگانی
random-hadisحدیث تصادفی
سخنی از بهشت
adsاعلانـات

توشه ای برای آینده

بازدید : ۷۳۰ بار

 

«إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّها مُصْبِحینَ وَ لا یَسْتَثْنُونَ فَطافَ عَلَیْها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ کَالصَّریمِ»1

یکی از اصول اساسی ارزش و کرامت انسانی در دین مبین اسلام، احسان و نیکوکاری است. معنای احسان در اسلام دارای معنای وسیعی است که شامل نیکی در گفتار، کردار و حتّی نیّات انسان نیز می شود.

انسانی که باور دارد آنچه در اختیار او است همه جز با لطف و عنایت و خواست خداوند نبوده، و در واقع امانتی است در دستش، بر خود لازم می داند تا آنها را در راه رضایت او مصرف کند و این امانت ها را طبق نظر صاحبش استفاده کند. 

در آیه فوق خداوند به همه ما هشدار می دهد که اگر در نیّات خودتان هم دچار بخل ورزی شدید، نتیجه این بخل را خواهید دید، «أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکینٌ وَ غَدَوْا عَلى‏ حَرْدٍ قادِرینَ»2؛ که مبادا امروز فقیری در این باغ بر شما وارد شود! و صبحگاه با تصمیم بر محروم کردن (فقرا) بیرون شدند. 

جریان چنین بوده که پیر مردى باغى داشت، و هیچ میوه‏اى از آن باغ به خانه‏اش برده نمى‏شد، مگر آنکه حق هر صاحب حقى را از آن مى‏داد بعد از آنکه از دنیا رفت، فرزندانش آن باغ را به ارث بردند، و آنان پنج پسر بودند، در همان سالى که پدرشان از دنیا رفت آن باغ آن قدر حاصل آورد که در هیچ سالى آن طور نیاورده بود، جوانان بعد از نماز عصر به طرف باغ روانه شدند، میوه و رزقى بسیار زیاد دیدند که تا آن روز و در حیات پدرشان چنان حاصلى به آن باغ ندیده بودند.

وقتى حاصل بسیار را دیدند طاغى و یاغى شده به یکدیگر گفتند: پدر ما پیر و خرفت شده و عقلش را از دست داده بود، بیایید با هم قرار بگذاریم امسال به احدى از فقراى مسلمین چیزى از این میوه‏ها ندهیم، تا اموالمان زیاد شود آن گاه سال‏هاى بعد روش پدر را دنبال کنیم، چهار نفر از برادران قبول کردند، و پنجمى ایشان در خشم شد و او همان بود که بعد از سوخته شدن باغ گفت «أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»3؛ آیا به شما نگفتم چرا خداى را تسبیح نمى‏گویید؟ از آنجا به خانه‏هاى خود برگشته، هم سوگند شدند که هر وقت خواستند میوه بچینند صبح خیلى زود بچینند، و در این سوگند خود إن شاء اللَّه هم نگفتند، خداى تعالى به خاطر این جرمشان مبتلاشان نموده، بین آنان و آن رزق حائل شد، رزقى که ایام چیدنش بسیار نزدیک بود، مع ذلک حتى یک دانه هم عایدشان نشد...4

این داستان بیانگر احوال خیلی از امروزی های ماست که داشته های خود را از خود و تلاش خود دانسته و ذرّه ای تدبیر خداوند را در آن راه نمی دهیم، چنین افرادی هیچگاه به این فکر نیستند که این وفور امروز در مال امتحانی از جانب خداوند بوده تا میزان ظرفیت وجودی ما را بسنجد و ما را در ورطه امتحان بیازماید تا به تکامل وجودی برسیم و خوشا به حال کسی که در این امتحان سربلند بیرون آمده و در محضر خداوند روسپید شود.

خداوند می فرماید: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»5؛ آنان که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند. و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

خداوند در این آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، بندگان خود را به انجام آن، ترغیب و تشویق می نماید.

بنابراین مصادیق احسان و نیکوکاری بسیار وسیع بوده و منحصر در امور مادّی نمی شود، لذا دست انسان در زمینه احسان و نیکوکاری باز می باشد و هر کسی با توجه به توانایی خود در این مسیر گام برمی دارد؛ هرچند این مسیر با لوازمی همراه است، چنانچه خداوند متعال به بغضی از آنها اشاره دارد.

در کتاب الدرالمنثور سیوطی از علی بن الحسین (علیه السلام) روایت آمده است که راوی گفت:کنیزی از آن جناب آب به دست آن حضرت می ریخت، ناگهان ابریق از دست وی افتاد و صورت آن حضرت را زخمی نمود، آن حضرت سربلند کردند و به کنیز نگریستند، کنیزک گفت: (و الکاظمین الغیظ)حضرت فرمود: خشم خود را فرو بردم، کنیزک گفت: (و العافین عن الناس)حضرت فرمود: ازتو گذشتم، خدا از تو بگذرد،کنیزک گفت: (و الله یحب المحسنین)حضرت فرمود: برو تو را در راه خدا آزاد کردم).

با این تفاسیر نتیجه ای که به دست می آید این است که انسانی که مسیر زندگی خود را با بندگی خداوند همسو کند همه کارهایش رنگ خدایی پیدا کرده و قرین مقام رضایت خداوند می گردد؛ امروزه جامعه ما نیاز به این جهت گیری داشته و به این نکته باید توجه کنیم که لحظه های حیات ما آزمونی است برای عیارسنجی ما، لذا کسی که بندگی اش بیشتر باشد عیارش بیشتر خواهد شد و در نزد پروردگار جایگاه والاتری خواهد داشت، چرا که علاوه بر رضایت مردم، رضایت خداوند را نیز جلب کرده است.

«وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ»6 خداوند در این آیه فرموده مثال کسانی که برای رضای خدا انفاق می کنند در حقیقت مانند باغی است که اگر باران شدیدی بر او ببارد میوه های زیادی خواهد داد و اگر هم اندکی باران ببارد حتی به قدر شبنمی باز هم میوه خواهد داد؛ خداوند در این مثال به مردم بیان می فرماید که کسی که برای خدا انفاق می کند در حقیقت وجودش مانند آن باغ پر ثمر گشته و اگر پاداشی از سوی خداوند دریافت نماید که در آن صورت میوه و ثمرات بیشتری خواهد داد و اگر هم پاداش دریافت ننماید، باز هم ثمرات خود را خواهد داد؛ در حقیقت انفاق برای کسب رضای خدا، اولین اثرش در وجود مومن ایجاد بی نیازی است و فرد انفاق کننده به لطف خدا وجودش پر ثمر شده و برای بارور شدن نیازی به باران نخواهد داشت و خداوند وجود او را غنی و بی نیاز می نماید و اگر باران رحمت الهی بر این افراد ببارد انفاق آنان بیشتر خواهد بود.

پی نوشت:

1. سوره قلم 17 تا 20

2. سوره قلم 24 و 25

3. سوره قلم 28

4. ترجمه المیزان، ج‏19، ص، 632 تا 634

5. آل عمران 134

6. بقره 265

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • تاریخ نشر: سه شنبه / ۱۹ اسفند ۱۳۹۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پشتیبانی