ملا احمد نراقی ۱۵ سال از ایّام نوجوانی و جوانی اش (حدود سالهای ۱۱۹۰تا ۱۲۰۵) را نزد پدرش تحصیل کرد؛ که این، دوران عمدهٔ تحصیلش است. پس از مدّت کوتاهی به خاطر هوش و استعداد سرشارش به مقام استادی نائل و در حوزهٔ علمیّه مشغول به تدریس شد. در سال ۱۲۱۲ همراه پدرش به عراق رفته و هر دو نفر در درس آقا محمد باقر وحید بهبهانی شرکت نمودند. سپس به ایران(احتمالا کاشان) بازگشتند. او پس از مدّتی مجدّداً به عراق (نجف و کربلا) بازگشت و پس مدّتی تحصیل، تدریس، تحقیق و تألیف به درجه اجتهاد رسید. امّا بدلیل وفات پدر (۱۲۰۹ ه.ق) به زادگاهش کاشان بازگشته و به جای پدرش مسؤلیت اداره حوزه علمیه و تدریس در آنجا را به عهده گرفت.
دوران زندگی ایشان از شگفتانگیزترین ادوار تاریخ ایران است. دورهای است که قدرتهای بزرگ جهان از اقصی نقاط دنیا به علل گوناگون چشم به آن دوخته بودند. و ایران مرکزی شده بود که تمام قدرتها دور آن دایره زده بودند، به طوری که به دلایلی دولت روسیه دو بار به ایران حمله کرد.
نقش او در جنگ دوم با روسیه
شکست ایران در جنگهای اول با روسیه (۱۲۳۰ مطابق با ۱۸۱۵ میلادی) منجر به از دست دادن برخی نواحی شمالی ایران شد که بدرفتاری شدید قوای روس با اهالی این منطقه را در پی داشت. به طوری که در اثر درخواستهای کمک مکررّ مردم ایران را نیز دچار حسّ خشم و انتقام جویی عمیقی کرد. «اجحافات و رفتار بی رویه مامورین دولت روس که باعث تنفر مردم در ایالات متصرفه گردیده و از همان سال ۱۲۳۰ سکنه این نواحی را تکان داد و بالاخره در سال۱۲۴۱ مبدل به یک شورش و هیجان عمومی گردید.» «ظلم و فجایع دولت روسیه علمای مسلمان را در مشاهد متبرکه سخت مضطرب و نگران ساخته بود.» افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییجشده بود.ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضای اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند.
ملا احمد نراقی در جنگ دوم با روسیه تزاری فرمان جهاد را صادر کرد و دستهای از اهالی نیز به سرپرستی ملا احمد نراقی نزد فتحعلیشاه آمدند و به تظاهرات پرداختند. قبل از آن نیز در ۵ ذیحجه ۱۲۴۱ (۱۱ ژوئیه ۱۸۲۹) «آقا سید محمد مجتهد» همراه صد تن از روحانیون وارد سلطانیه شده بود.در نتیجه فرمان حمله صادر شد و در اثر این حمله که از ذیحجه ۱۲۴۱تا آخر محرم ۱۲۴۲ انجام گرفت تمام نواحی که مطابق «معاهده گلستان» تسلیم روسها شده بود از جانب قوای ایران مجدداً پس گرفته شد. اگرچه این پایان جنگ نبود و روسیه بعدها با حملهٔ مجدّد نواحی گستردهای را اشغال کرد.
وفات
او در شهر کاشان بدلیل بیماری وبای عمومی گسترده در کاشان و اطراف آن (از جمله نراق) در اول شب یکشنبه بیست و سوم ربیع الثانی سال ۱۲۴۵ هجری قمری در نراق وفات کرد. جنازهاش پیش از دفن به نجف اشرف منتقل و در جنب صحن آرامگاه حضرت علی در کنار قبر پدرش دفن گردید.
شاگردان
از جمله بزرگانی که از درس ملا احمد نراقی استفاده کردهاند:
خاتم الفقها مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری.
مرحوم آقا محمد باقر هزار جریبی.
مرحوم ملا محمد علی آرانی.
حاج سید محمد شفیع جاپلقی.
شیخ مرتضی انصاری (خاتم الفقها): او برای کسب دانش به شهرهای مختلف سفر میکرد و از حوزههای علمیهٔ مختلف بازدید میکرد تا این که در کاشان متوقّف شد. پس از ۴ سال شاگردی ملا احمد، ایشان به شیخ جواز اجتهاد مفصّلی داد.
رابطهٔ او با شیخ مرتضی انصاری چنان قوی ست که میگوید:
استفادهای که من از این جوان نمودم بیش از استفادههایی بود که او از من برد،در مسافرتهای مختلفه زیاده بر پنجاه مجتهد مسلم دیدهام که هیچ یک از ایشان به مثل شیخ مرتضی نبودند.
تالیفات مرحوم نراقی
بیش از 35 اثر ازایشان به یادگار مانده است که برخی از آنها عبارتند از:
1- القضاء و الشهادات.
2- مستند الشیعة فی احکام الشریعة: کتاب فقهی و استدلالی مرحوم نراقی که در شهر کاشان ده سال قبل از وفاتش پایان یافته، یعنی سال 1234 هجری قمری.
3- مفتاح الاحکام فی اصول الفقه.
4- معراج السعادة (کتاب حاضر).
5- کتابی در تفسیر. (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعة، ج 10، ص 184).