در اوایل سال هشتم هجری که امنیت نسبی در بیشتر نقاط سرزمین حجاز حاکم شده بود، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به فکر تبلیغ اسلام در نواحی مرزی سوریه افتاد و بر همین اساس «حارث بن عمیر ازدی» را با نامهای به سوی فرمانروای شام فرستاد. «شُرحبیل بن عمرو غسانی» که از جانب قیصر روم، والی «بُلقا» بود سر راه او را گرفت و او را دست بسته تحویل قیصر روم داد. و او نیز گردن حارث بن عُمیر را زد. همزمان با این حادثه نیز گروه 15 نفرهای که از سوی پیامبر برای تبلیغ به سرزمین ذات الطلوع رفته بودند مورد تهاجم قرار گرفتند جز یک نفر که مجروح شد و به مدینه بازگشت، همگی آنها به شهادت رسیدند.
در آن روزگار، کشتن سفیران و فرستادگان یکی از ناهنجارترین جنایات به شمار میآمد، و برابر یا فراتر از اعلان جنگ به حساب میآمد. وقتی این گزارش به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید برایشان بسیار گران آمد و لشکری را که بالغ بر سه هزار رزمنده مسلمان بود به سوی آنها اعزام کرد. بنابراین فرمان جهاد از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) صادر شد و این بزرگترین سپاه اسلام بعد از جنگ احزاب بود.