
از آنجا که خالق نظام هستی حکیم است هر آنچه برای رسیدن انسان به هدف آفرینش، لازم داشته باشد، برایش بیان شده است حال ممکن است این بیان در قرآن کریم باشد یا توسّط نبیّ گرامی اسلام صلّی الله علی و آله بیان شده باشد. امام باقر علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَکَ وَ تَعَالى - لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ، وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلى الله علیه و آله ...»(1) خدا تمام آنچه را امّت به آنها احتیاج داشته در قرآن نازل و برای پیامبرش بیان کرده است. پیامبر هم پس از دریافت،بدون هر گونه تغییری به مردم منتقل کرده است.
از دیرباز در همه جوامع کسانی بوده اند که به خاطر حفظ منافع خود و رسیدن به اهداف دنیوی حقایق را کتمان کرده اند و خشم طرفداران حق را برانگیخته اند. در این میان در زمان امام علی(علیه السلام) نیز مسئله ای پیش آمد که موجب ناراحتی امیرالمۆمنین گشت و ایشان نیز به نفرین پنهان کننده حق لب گشود. اینکه پنهان کردن چه چیزی موجب ناراحتی و نفرین علی(علیه السلام) شد و چه کسی حق را کتمان کرد؟ در ادامه به آن می پردازیم:
نفوذ در میان دولت مردان
روش های حکیمانه و کمالات علمی، معنوی انسانی امام هادی علیه السلام سبب شد که آن بزرگوار در میان کارگزاران حکومت و دولت مردان عصر خویش محبوبیت خاصی پیدا کند.
مثلا هنگامی که هرثمه، آن حضرت را وارد بغداد کرد، اسحاق بن ابراهیم طاهری که والی بغداد بود به او گفت: تو متوکل را می شناسی (که چه قدر فرد خبیث و بدسرشتی است) اگر او را بر قتل این آقا تحریک کنی، امام را خواهد کشت و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روز قیامت خصم تو خواهد بود و او گفت: «سوگند به خدا، جز نیکی از او ندیده ام.» همچنین «وصیف ترکی» یکی از امرای بزرگ ترک در دستگاه خلافت، در سامرا هرثمه را تهدید کرد که اگر مویی از سر او (امام هادی علیه السلام) کم شود تو مسؤول خواهی بود.