
"شرک" در لغت به معنای نصیب (سهم) قراردادن و در اصطلاح قرآن، مراد از شرک، شریک و مثل و مانند قراردادن برای خداوند متعال است و در مقابل "حنفیت" است. "حنیف"؛ یعنی میل به استقامت و اعتدال، و از آن جا که پیروان توحید خالص، از شرک روى گردان شده و به این اصل اساسى متمایل مىشوند، به آنها حنیف گفته مىشود.
شرک به دو قسم شرک در عقیده و شرک در عمل (عبادت و طاعت) تقسیم می شود.
از آنجا که خالق نظام هستی حکیم است هر آنچه برای رسیدن انسان به هدف آفرینش، لازم داشته باشد، برایش بیان شده است حال ممکن است این بیان در قرآن کریم باشد یا توسّط نبیّ گرامی اسلام صلّی الله علی و آله بیان شده باشد. امام باقر علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَکَ وَ تَعَالى - لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ، وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلى الله علیه و آله ...»(1) خدا تمام آنچه را امّت به آنها احتیاج داشته در قرآن نازل و برای پیامبرش بیان کرده است. پیامبر هم پس از دریافت،بدون هر گونه تغییری به مردم منتقل کرده است.
خدای سبحان فرمود: «قل ما یعبؤبکم ربّی لولا دعاؤکم»؛[1] یعنی بگو اگردعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند. و در برخی روایات آمده: هر عمل عبادی اندازه و حدّی خاص دارد، مثلاً نماز در شبانهروز پنج مرتبه تعیین شده، روزه یک ماه رمضان، و حج یک بار در عمر، زکات نصاب خاصی دارد و مانند آن، امّا برای دعا حدّی معین نشده.[2]
عصر جاهلى، یعنى دوره اى که جوامع بشرى بر اثر دور ماندن از عصر انبیاء و رسوخ عقاید و عادت هاى غلط و خرافى داراى وضعیتى مى شوند که مناسب ترین عنوان براى آن، واژه "جاهلیت" است.
این وضعیت تنها مخصوص عربِ ساکن در جزیرة العرب پیش از ظهور اسلام نیست، بلکه شامل جوامع مختلفى مى شود که در برخى ویژگى ها مشترک اند.
امروزه براى اطلاع و شناخت درست از وضعیت مشترک جوامع جاهلى، راهى جز وحى و گزارش هاى مرتبط با منابع وحیانى وجود ندارد.