
بسیاری از دانشمندان و علمای مذاهب و فرق اسلامی شفاعت را، به عنوان یک اصل مسلم در دین اسلام،مورد پذیرش قرار داده وبرای آن شأن و جایگاهی رفیع قائلند. این التزام عقیده ،ریشه در کلام وحی و روایاتی دارد که از جوامع روایی عامه مورد بهره برداری قرار گرفته که معیارها، و مختصات کلی مساله شفاعت را روشن و مبرهن می سازد. با این همه ادله متقن و موجهی که شیع و اهل سنت از مساله شفاعت ارائه می دهند، آنان به دلیل تسلط نداشتن بر آیات قرآنی پیرامون مسأله کفر و ایمان و عدم تطبیق صحیح شرایط شفاعت کننده و شفاعت شونده، آن را با شرک اشتباه گرفته اند. از همین رو غرض ورزان وهابی با دلالت به برخی از ادله ،مساله شفاعت جویی را امتداد رسم جاهلیت پیش از اسلام دانسته، با آن مخالفت نموده، ومعتقدان به این مساله را همانند بت پرستان جاهلی به شمار آورده اند و بالاتر اینکه، بت پرستان را انسانهایی معتقد به خالقیت، ربوبیت و رازقیت دانسته و تنها ایراد کارشان را اعتقاد به شفاعت پنداشته اند، و مسلمانان معتقد به این اصل را از کفار جاهلی بدتر دانسته و آنان را حتی واجب القتل می دانند. در این گفتار برآنیم تا با ترسیم سیر پندار موهوم وهابیت و خواستگاه های آنان در مساله شفاعت ، احتجاجات و ادله این گروه را در چند مرحله مورد بررسی قرار داده و پاسخهای لازم و کافی را در این زمینه ارائه دهیم.