برهان صرف الوجود را صدر المتألهین اقامه کرده بر اساس مشی خودش راجع به حقیقت وجود و اعتبار ماهیت ، حاصلش این شد که وجود صرف تعدد نمی پذیرد. واجب الوجود هم چون سراسر وجودش مثل موجودات محدود نیست که وجود و عدم با هم آمیخته شده باشند و وجود و ماهیت با هم باشند لذا تعدد نمی پذیرد.
شناخت مطلق آن است که بشر خدا را می تواند بشناسد. انسان می تواند از چهار راه این را شناخت داشته باشد. یک راه شناخت راه حواس بود که نتیجه اش علم بود مثل براهین حسی که یک مقدمه تجربی دارد .