1. ابن عربی همانگونه که جهان هستی را با دید عرفانی و وحدت وجودی تحلیل میکند؛ در تفسیر قرآن نیز بر همین منوال اعمال نظر میکند؛ توضیح اینکه در نظر ابن عربی کلمات و حروف الفبا، بر اساس وحدت وجود چیده و ریخته شدند؛
آن که به ماه اعیاد و ماه شادی اهل بیت (علیهم السلام) معروف است، شأن دیگری هم دارد: شعبان مقدمه ی ورود به ماه میهمانی خدا؛ ماه مبارک رمضان است. در شعبان چه کنیم که آماده ی میهمانی خدا شویم؟ مهم ترین کار این است که خود را پاکیزه کنیم؛ و برای پیراستگی روح، یکی از دستورالعمل های موکد دین، "استغفار" است.
شاید تصور ما این باشد که اعمال عبادی اسلامی یا حداقل چند عمل واجب اصلی، از همان روز نخست تولد اسلام، به مسلمانان ابلاغ شده باشد. اما تاریخ، یا بهتر بگویم روش تربیتی اسلام، چیز دیگری میگوید.
روزی امام کاظم علیه السلام وارد یکی از کاخهای هارون در بغداد شد. هارون به قصر خود اشاره کرده و با نخوت و تکبر پرسید: این قصر از آن کیست؟ (هدف او از این کار آن بود که شکوه و قدرت خود را به رخ امام علیه السلام بکشد).
به نظر شما آیا انسان جایز الخطا است یا ممکن الخطا؟ مگر می شود به انسان جواز خطا کردن را داد اگر این گونه نیست پس معنای این جمله چه چیز می تواند باشد که نقل خیلی از محفل ها شده است؟
آیا این حدیث که در قیامت اوّل به نماز مینگرند، در صورتی که مقبول واقع شد به بقیه اعمال رسیدگی میکنند، با آیه "فمن یعمل مثقال ذره خیر یره" تناقض ندارد؟
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّه هوَ السَّمیع الْعَلیم»؛ «و هر گاه وسوسه هایى از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!» [فصلت، آیه 36]