با جنبش تنباکو، پایه های حکومت استبدادی ناصرالدین به لرزه درآمد و هیبت دولت مطلقه شکست. روشنفکران و عالمان دینی به صورت غیررسمی ائتلاف نمودند و مردم وارد عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی شدند.
با مرگ ناصرالدین شاه و آغاز حکومت مظفرالدین شاه که مردی نرم خو بود، نسیم آزادی وزیدن گرفت و تکاپوی عالمان دینی و روشنفکران بیشتر شد. زمینه های انقلاب از هر جهت فراهم بود؛ چوب زدن به پای بازرگانان تهران، به دلیل گران شدن قند توسط علاءالدوله حاکم تهران، بهانه ای بود تا عقده های فروخفته عالمان دینی، روشنفکران و مردم، از حکومت قاجاریه سر باز کند و به قول آیت الله طباطبایی، حال که کار به این جا رسید، کار را یکسره و تمام نمایند و آنچه سه ماه دیگر در پی انجام اش بودند، به جلو بایندازند.