1. اگر صورتهای حسی پدیده های ادراکی مجردی هستند پس چگونه است که زایل می شوند و از بین می روند . و اگر گفته شود که ادراکات حسی در پدید آمدن نیاز به ماده دارند خوب این وضعیت در مورد نفس انسان نیز برقرار است پس چگونه است که نفس انسان بعد از نابودی بدن نیز باقی می ماند؟ و اساسا" زایل شدن ادراکات حسی با مجرد بودن آنها چگونه قابل جمع است؟
2. و در ارتباط با سوال فوق با توجه به اینکه ماده بنا به حرکت جوهری دایما" در حال تغیر یافتن است. آیا ادراکات حسی نیز که نیازمند به ماده هستند با تغییر جوهری ماده تغییر می یابند؟ و آنها نیز هر لحظه وجودی غیر از وجود سابق دارند؟